حدود سال 74 بود که فرم درخواست صدور مجور انتشار نشریه محلی با پنج نام پیشنهادی تکمیل نمودم و هرگز فکر نمی کردم بتوانم به چنین صحنه ی سخت و خطیر وارد شوم و توفیق دوام وقوام و استمرار آن را پیدا نمایم.
در غروب پاییز سال 76 بودکه یکی از دوستان قدیم ، روزنامه ای را نشانم داد که صدور مجوز نشریه فاخته در آن درج شده بود و این نشریه را بعنوان یادگــار تا بحال نزد خود نگه داشته ام و دیدم روزهای بعد دیگر نشریات نیز خبر را درج نموده اند و گه و بیگاه ازدوستان و همشهریانم نیز خبر مجوز را دریافت می کردم.
چنین نوشته شده بود « به موجب ماده 13 قانون مطبوعات مصوب 28/12/1364 مجلس شورای اسلامی ، پروانه انتشار نشریه فاخته با روش خبری ، تحلیلی ،آموزشی و اطلاع رسانی در زمینه مسائل اجتماعی ، فرهنگی و... به زبان فارسی و ترتیب انتشار ماهانه در شهرستان های استان اصفهان به نام حسین نقدی بادی در تاریخ 16/9/76 به شماره ثبت 6378/124 صادر می گردد. »
صدور مجوز تازه ابتدای مسیری بود که نه رفته بودیم و نه آنرا می شناختیم و شکل دهنده صدها سئوال در ذهنمان سربرآورده بود ... آیا این کار شدنی است ؟ آیا انتشار نشریه ای در شهر بادرود اقبال عمومی را در پی خواهد داشت ؟ آیا مسئولان از این اتفاق فرهنگی استقبال خواهند نمود ؟ آیا آستانه صبر و تحمل مسئولان به حدی است که انتقادها را بپذیرند و در صدد رفع عیب برآیند ؟ ایا ما توان این مسئولیت عظیم را خواهیم داشت ؟و آیاهای دیگر که خواب را از من گرفته بود.
توکل بر خدا و باور و ایمان به هدف و کمک و یاری بعضی از دوستان ، اراده و اندیشه انتشار نشریه ای با رویکرد فرهنگی و اجتماعی بر من مضاعف می کرد . به لطف خدا بدون کمترین تجربه نشر و چاپ ، در ابتدا با چسبانیدن خبرها در کنار هم ، در یک صفحه 30*45 ، احساس کردم توان انتشار نشریه را دارم و غافل از اینکه ، از اندک ابزار رسانه ای محروم بودیم و حتی در محل انتشار نشریه ، جایگاهی تحت عنوان «کتابت و طبع» وجود نداشت !
به لطف خداوند و به یمن 22 بهمن در سال 1376 ، اولین پیش شماره نشریه به جامعه و دیار خود تقدیم نمودیم و تا ا«175 شماره» نشریه در طول 16 سال فعالیت مداوم منتشر شد و این پدیده مبارک فرهنگی ، در طول 16 سال فعالیت مداوم ، رنگ و رخسار شک و تردید را از ما زدود و ثابت نمود که «ما می توانیم» و مهر تایید بر ایمان و باورمان زد.
در این سالهای پر فراز و نشیب ، بی مهری های زیادی را تجربه نمودیم ولی همه آنها را در حساب تشویقهای دوستانی قرار دادیم که نیمه هر ماه به سراغ ما می آمدند و از چاپ نشریه جویا می شدند و مشوق ما بودند و این بی مهری ها در قبال این همه عظمت و بزرگواری ، راه را سهل تر می یافتیم و مصمم در ادامه راه بودیم و هر شماره به امید انتشار شماره بعد ، گام بر می داشتیم و اجازه ندادیم اظهار نظرهای ناروا ، تنگ نظری ها، شیطنتها و بعضا تهمتها و نسبتهای ناروا ، بر عهد و پیمانی که با مردم بسته بودیم سایه بیندازد و ما را دلسرد نماید.
در این مدت نه از کسی طلب کاری کردیم و نه با انتشار هر شماره ، چوب منت بر سر این و آن زدیم. در این مدت با مردم خوب مان قهر نکردیم در غمها و شادی ها همراهی کردیم ، پیامهای آنها را هم درج نمودیم و تمام همت خود به کار بستیم تا در نیمه هر ماه پاسخ خواهندگان و مخاطبان خود بدهیم و نشریه را منتشر نماییم. و هنوز که هنوز است هیچ منّتی بر هیچ کسی و مسئولی نداریم و اگر بر ما خرده می گرفتندکه چرا رنگ و رخسار نشریه قدیمی است یا از ابزار و کیفیت «ژورنالیستی » برخوردار نیست ما اعتقاد داشتیم که انتشار مرتب و مستمر و وجود مخاطبان ارزشمند خود را ، هرگز قربانی رنگ و لعاب بی هدف نمی سازیم و خاضعانه آمده ایم و صادقانه خواهیم ماند. و عاشقانه هم رفتیم.
انتشار اولین نشریه فرهنگی اجتماعی استان اصفهان به گستره شهرهای مناطق کویری استان ، با نام «فاخته» نوید برآورده شدن آرزوهایم بود که تا امروز توانسته ام فقط مسیر فرهنگی خود را ادامه دهم و بتوانم به حول و قوه الهی تالیفات ارزشمندی را به یُمن این نوشتار، به جامعه فرهنگی ادا نمایم.
سرانجام چون اولین شماره نشریه ام را با بارگاه ملکوتی حضرت آقاعلی عباس «ع» و شاهزاده محمد ، فرزندان بلافصل حضرت امام موسی کاظم و برادر حضرت رضوی «ع»مزین نموده بودم آخریم شماره ام را در سال بهار 92 با ویژه نامه آن حضرت ، حُسن ختام ببخشم . دوستان و یاران مستدام باشید.