همسر شهيد مدافع حرم و حريم ولايت سيد حسن حسينی
ازتيپ فاطميون ميگويد، سيد حسن هميشه به نماز اول وقت خيلي اهميت مي داد و من را
به نماز اول وقت و حفظ حجاب سفارش ميكرد.
مريم حسيني همسر شهيد مدافع حرم و حريم ولايت سيد
حسن حسينی گفت: طي 10 سال ازدواج ما من هيچ موقع به ياد ندارم حتي يك بار نماز سيد
حسن ترك شود او هميشه به نماز اول وقت خيلي اهميت مي داد و من را نيز به نماز اول
وقت سفارش مي كرد و ميگفت، نماز اول وقت به انسان نشاط مي دهد.
وي افزود: شهيد سيد حسن حسينی به خانواده خيلي
علاقمند بود و حواس اش جمع خانواده اش و بچه هايش بود و با خانواده خيلي مهربان
بود به طوريكه طي 10 سال زندگي مشترك از سال 85 تا كنون ما هيچ موقع كوچكترين
ناراحتي نداشتيم.
همسر شهيد حسيني ادامه داد: سيد حسن چندين بار براي دفاع از حرم و حريم
ولايت به سوريه رفته بودند اما آخرين باري كه قرار بود برود و خبر شهادتش را برايم
بياورند بچه ها را بوسيد و به گفت، اگر من برنگشتم براي تربيت بچه ها كوتاهي نكني و
آنها را طوري تربيت كن كه راه پدرشان را ادامه دهند.
همسر شهيد سيد حسن حسيني مي گويد، از شهيد سيد
حسن سه پسر به يادگار مانده است سيد محسن 9 ساله، سيد مسلم 3 ساله و سومي محمد حسن
كه در راه است.
خواهر شهيد: همسرم و برادر شهيدم بارها به
سوريه رفته و برگشته بودند
خواهر شهيد حسيني، حبيبه حسيني نيز مي گويد،
برادرم سيد حسن خيلي سفارش ميكرد كه فرمانبر همسرم باشم و كاري نكنم كه سبب رنجش
و ناراحتي همسرم شود.
وي افزود: همسر من و برادرم هر دو چندين بار با
يكديگر براي دفاع از حرم و حريم ولايت به سوريه رفته بودند و باز گشته بودند اما
آخرين باري كه بردارم در ماه محرم به سوريه رفت، شوهرم نتوانست دنبال بردارم برود
و قسمت نبود.
شوهرخواهر شهيد سيد حسن حسيني: بارها مجروح شدم
سيد خداداد حسيني شوهر خواهر شهد سيد حسن حسيني
مي گويد، سيد حسن شجاع و نترس بود من و او بارها و بارها در سوريه و در كنار
يكديگر با تروريستهاي داعش جنگيده بوديم و بعد از مدتي برگشته و دوباره به سوريه
رفته بوديم اما بار آخر كه سيد حسن رفت من نتوانستم همراه او باشم و قسمت نبود زمان
شهادت اش در كنارش باشم.
وي افزود: روزي كه سيد حسن به شهادت رسيد صبح
همان روز با او در تماس بودم و به من گفت، عمليات ساعت 8 و 30 دقيقه صبح آغاز
خواهد شد و ساعت 10 مورد هدف تك تيراندازهاي داعشي قرار مي گيرد و به اسارت در مي
آيد و او را به شهادت مي رسانند.
شوهر خواهر شهيد سيد حسن حسيني مي گويد: چندين
بار كه من و سيد حسن كنار هم در سوريه با تروريستها مي جنگيديم به دليل اينكه او
خيلي نترس و شجاع بود به شوخي او مي گفتم مواظب باشد به شهادت نرسي من بدون تو نمي
توانم به خانه برگردم او هم به شوخي به من مي گفت، تو مواظب خودت باش كه من نمي
توانم جواب خواهرم را بدهم.
سيد خدادآد حسيني شوهر خواهر شهد سيد حسن حسيني در
ادامه، گفت: من چندين بار در افغانستان مجروم شدم
و يك بار هم در سوريه مجروح شدم اما شهيد نشدم و حالا هم مطمئن هستم شهيد
نمي شوم و همين طور هم شد سيد حسن به آروزيش كه شهادت بود رسيد اما من در حسرت آن
مانده ام.
سيد رضا حسيني بردار شهيد: برادرم با شهادتش
آبرو و افتخار ما شد
سيد رضا حسيني برادر شهيد سيد حسن حسيني مي
گويد، پدر و مادرم در افغانستان هستند من در تهران كار ميكنم و برادر و خواهرم در
كاشان هستند وقتي خبر شهادت برادرم را شنيدم به كاشان آمدم.
وي افزود: شهيد سيد حسن برادر بزرگترم آبرو و افتخار خانواده شد و من و خانواده ام به
او افتخار مي كنيم كه در راه دفاع از حرم و حريم ولايت به شهادت رسيد.
وي ادامه داد: چون پدر و مادر در كنار ما
نبودند من نزد بردارم سيد حسن بودم و او مانند پدر و همسرش مانند مادر برايم مادري
كرد.
سيد رضا حسيني گفت: آخرين باري كه تو محرم برادرم
عازم سوريه بود به گفتم برادر چندين بار رفتي و برگشتي و آنچه دين تو بوده ادا
كردي از اين پس لازم نيست دوباره بروي، تو زن و بچه داري اما در جواب من گفت، رفتن
من تكليف است كه بايد انجام دهم اسلام در خطر است و ما هم مسلمانيم و بايد از دين
خود دفاع كنيم و اين آخرين باري بود كه رفت و در راه اسلام و حرم و حريم ولايت به
شهادت رسيد و شهادت او افتخاري بزرگ براي من و خانواده من است.