بدون شک تلویزیون پاکیزه ای داریم، با این وصف که بچه های شما چه تنها باشند چه با جمع با خیال راحت تلویزیون تماشا می کنند بدون هیچ امر غیر مجاز و حتی منکراتی!
به فرمایش امام رحمت الله ما با فحشا مخالفیم با سینما مخالف نیستیم، تلویزیون هم قبل از انقلاب دست کمی ازسینما نداشت اگر بدترازسینما نبود بهتر هم نبود باور نمی کنید از بزرگترها بپرسید.
علی رغم بعضی گلایه ها انصافا تلویزیون پاکیزه ای داریم به اندازه ی بضاعت خودش که کم هم نیست.
اما این روزها سریال یا فیلمی نیست که بشود دوبار دید یعنی طبع آدم نمی کشد که دوبار ببیند، آخر کو کشش که بکشد؟
سرگرم این کش و واکش بودم که ناگهان دیدم بازیگر سریال معروف پایتخت رفت پشت تریبون و با آه و ناله ای سوزناک و اشک آور از یوزپلنگ ایرانی گفت با اشک و ناله می گفت جماعت خیال نکنید این فقط یک نقاشی است روی لباس شما، این پلنگ ایرانی است که چند نفر پای آن قربانی شده اند! بی دست و پا معلول شده اند، شما را به خدا با تمام توان تلاش کنید تا این حیوان را رو سفید کنید دوباره گریه کرد،
خطابش به فوتبال ملی بود بعد همه هیجان زده یرای این محیط بان مادر مرده هورا کشیدند و تشویق کردند.
تصویر یوزپلنگ تمام صفحه تلویزیون را پر کرده بود من عبوری تماشا می کردم که ناگهان برقی در ذهنم جهید و نشستم مثل حاجی بی غم بازیگر فیلم عروسی خوبان انگار عصبی و موجی شدم، برق تلویزیون را کشیدم تک جمله های حیرت انگیزی به سرعت برق از ذهنم گذشت اینطوری، دهه ات گذشته مربی!
یک دهه حرف زدی هرکاری خواستی کردی ما ساکت بودیم اگر بخواهیم به ساز شما برقصیم امنیت این کشور یعنی کشک!
شهید دادیم که حاج کاظم ها هر غلطی خواستند بکنند حیرت دوباره، گذشت دهه ی شما، الان دهه ی نوده، انقلاب تموم شد! باید بره توی موزه، بگذارید زندگی کنیم چقدر این انقلاب را تو سر ما کوبید،.
حالا حسابی موج ورم داشته بود شده بود عروسی خوبان و حاجی بی غم و آسمان که دور سرم می چرخید، دست و آواز و تار و تنبک و یوزپلنگ ایرانی و آه و ناله ی محیط بان عجب معجونی شده بود.
در همان حال بی خودی گفتم خوش انصاف ها شما که برای یک یوزپلنگ وحشی از جان مایه می گذارید و این همه شعار می دهید چطور شد که جلوه های یک انقلاب بزرگ را که یکی دو نفر نه هزاران انسان فرهیخته به پایش قربانی شده اند را نمی بینید.
چطور شد انقلابی که اینگونه جهان را تکان داد و جماعت پی زوری مدعی خردمندی و روشنفکری زمین خورده را گیج و منگ کرده نمی بینید و اینگونه ناجوانمردانه قضاوت می کنید.
جمله های معترضه همینطور در ذهنم رژه می رفت، دوباره گفتم، قدرناشناسی، آب به آسیاب دشمن ریختن و قهرمان های واقعی را ندیدن و آروغ های از سر بی دردی زدن تا کی و کجا؟ توهم دانایی بس نیست؟!
آیا این همه بی مهری جای گریستن و شکوه ندارد؟ پیش چشم هفتاد میلیون نفر آدم پلنگ وحشی را گنده می کنید، بکنید، اما به انقلابی که صد ها خانواده در تبعید و شکنجه پای اش ایستاده اند و فدا شده اند چرا چپ نگاه میکند و زیر میز می زنید؟!
هیجان ملی بد نیست اما خوب است به هیاهو کردنش بیارزد. این همه دشنام و توهین آیا سزاوار است وقتی یک جهان پیش عظمت این انقلاب کلاه از سر برداشته است شما چرا؟ به قول حاج کاظم آژانس، معرفت اون اجنبی از تو هم وطن اره دیگه!
گفتم حاجی بی غم بیا که عروسی خوبان است در آژانس شیشه ای و نگاه کن که یوزپلنگ ایرانی چه کرده! گفت الیس الصبح به قریب؟ بیا که روسیاهی به ذغال می ماند و بس! کاش دل ما هم به پاکیزگی این رسانه وطنی بود و می شد که یک سریال را دوبار یا چند بار هم دید و سپاسگزار فداکاریهای قهرمانان ملی و انقلابی مان باشیم اگر چه تاریخ نشان داده است که «قلیل من عبادی الشکور»