استاد حلی
سوگ هنرمندی اصیل است و ولایی
مردی سرآپا عشق و شور و آشنایی
(استاد سید احمد حلی) که عمری
زنگ صدایش داشت آهنگ خدایی
هرچند استادی مسلَّم بود اما
عین تواضع بود در بی ادعایی
حسن و ملاحت را خدا در حنجرش ریخت
خوشتر ندیدم از صدای او صدایی
در حنجر او صد قناری بال می زد
می کرد از جان های عاشق دلربایی
از تنگنای تن پریده مرغ روحش
پرواز کرد از شب به سوی روشنایی
بر شاخه ی طوبی نشسته نغمه پرداز
روی لبش تصنیف زیبای رهایی
شعر (کمیل) ، آهی است کز دل شعله ور شد
سخت است آری دوستداران را جدایی
فکر سفر باشیم از این عالم خاک
دنیا ندارد با کسی عهد وفایی
کمیل کاشانی ۱۴۰۰/۲/۵