اللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ عَلى عِبادِکَ فیهِ الصِّیامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى کُلِّ عامٍ وَاغْفِرْ لى تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ
آغوش بگشا بنده ات آمد دوباره / مهمان سر افکنده ات آمد دوباره / درمانده ای که از کسی خیری ندیده
آنکه برایت دردسر دارد رسیده
دوباره وقتش رسيده دستمان را گره كنيم در شهبال معرفت و اوج بگيريم. بگذاريد ساده و بى پروا بگويم ؛ حال كه با قدم هاى ريز و كوچكمان راه طى نكرديم ... دو قدم رفتيم و سه قدم برگشتيم ، راه ديگر را امتحان كنيم . راهى از جنس دست بالا بردن و گرفتن، از جنس تمسك. ريسمان استوار را بگيريم و بالا برويم .حبل متينى كه ما را به آسمان مى رساند ... كه با قدم هاى خودمان طى شدنش قريب محال است، بال پرواز مى خواهد چون هدف والاست.
باید بخشید. باید خودمان را برای تمام آنچه که دوستش نمی داریم ببخشیم. بخشش که آغاز شود، ادامۀ جاده دیده میشود.آنگاه می شود رفت ورفت ودیگران را بخشید...و خواستار بخشش شد. جادهای که هنوز مسافرش هستیم و هنوز ادامه دارد.
وقت اش رسیده! بار گناه را که بر زمین بگذاریم، قدمهایمان سبک تر میشود..
وقتش رسیده...
چه خوب که میتوانیم نزدیک برویم، بیهیچ هراسی، به اندوهِ بیپایانِ آدمی اعتراف کنیم، بگوییم و بگرییم ازاشتباه...اشتباه
باید اعتراف کنم: جهان به طرزِ تشنهای، به ظهورِ بیباورِ باران، نیازِ مبرم دارد.
أسئلُك حُبَّك و حُبَّ من يُحِبُّك و أن تَجعَلَك أحَبَّ إلَىَّ مِمّا سِواك
كارى كن كه تو را دوست داشته باشم و كسانى كه تو را دوست دارند را دوست داشته باشم و تو را بيش از هر چه غير توست دوست داشته باشم.