جامعه ایرانی در حال پیر شدن است، دور از ذهن نیست که تا سیسال دیگر راهرو خانهها پر از ویلچر و واکر، اتاقها پر از تشک مواج و گنجهها پر از فشارسنج و قرص و دارو باشد. چون خانوادهها به سمت تک فرزندی و حتی بیفرزندی میل کردهاند و همزمان اوضاع ازدواج ویران و بازار طلاق داغ داغ است.
بیشک یکی از ریشههای فرار از فرزنددار شدن مسائل اقتصادی است؛ بیکاری و تورم، اجارهنشینی و خانههای خالی، سود بانکی و پوشک و شیر خشک؛ اما واقعیت ماجرا آن است که جامعه ما در انگارههای فرهنگی نیز دچار اختلال شده است.
در پژوهشها آمده بیشترین نگرانی والدین جوان آن است که نمیدانند چگونه فرزندشان را تربیت کنند و میهراسند که شاید نتوانند از عهده آینده فرزندشان بربیایند و آنان را خوشبخت کنند.
واضح است که بعضی گزارههای فرهنگی تربیتی در جامعه ما دچار رسوب و آلودگی شده. پس باید درباره آن گفتگو کرد و دیدگاههای صحیح را جایگزین نمود تا طعم زندگی دگرگون شده و اراده زوجها برای فرزندآوری قوی شود. به این چند نمونه دقت کنید:
- میگویند نسل امروز مثل نسل قبل مسئولیتپذیر نیست پس، از فرزنددار شدن طفره میرود. میگویم نه آنکه چون مسئولیتپذیر نیستیم بچهدار نمیشویم، چون بچهدار نشدیم مسئولیتپذیر نیستیم. بچهداری اکسیری است که همه ما را مسئولیتپذیر میکند.
- میگویند بچهدار شدن گران تمام میشود. میگویم درست است اگر فرزند را کالای اقتصادی تلقی کنیم، فرزندآوری یک شکست مالی است، اما اگر فرزند را طریق رشد و تعالی خود و جامعه بدانیم، کاملا سود و صرفه است. یادمان باشد روی «رشد» نمیشود قیمت گذشت!
- میگویند هرچه تعداد فرزند کمتر باشد در تربیت و رفاه آسودهتریم. میگویم نگهداری یک فرزند به لحاظ تربیتی بهمراتب دشوارتر از چند فرزند است. حضور چند برادر و خواهر در عالم کودکی، بخش وسیعی از بار تربیتی پدر و مادر را به دوش میکشند. افزون بر آن باور کنیم بیشتر از آنکه ما فرزندان را تربیت کنیم، آنها ما را تربیت میکنند. پس پدر و مادرها بهواسطه فرزندانشان رشدهای بهتری را تجربه میکنند.
- میگویند بچهدار شدن هزینههای سنگینی بر دوش پدر و مادر تحمیل میکند؛ میگویم صحیح است اما همه آن سنگینی ربطی به تورم و دلار ندارد؛ گاهی سبک زندگی غلط ماست که باعث میشود بچهداری گران و لاکچری در بیاید.
نظیر این گزارهها دهها مورد دیگر میتوان شمرد و اصلاحشان کرد. پس لطفاً شما هم مسئول این اصلاحگری باشید!