زایر جوان بوشهری پیاده روی را با پای جان و پیام وفاداری و شهادت طلبی طی می کرد
کربلا منزلگاه زایران اربعینی که هیچ محدودیت و تنگنایی آنها را از این سفر معنوی و مسابقه شرکت در بزرگترین همایش میلیونی پیادهروی حسینی بازنمی دارد حتی اگر خرج سفرشان با افزایش قیمت دلار و هزینه ها چهار برابرشده باشد.
به گزارش خبرنگار پورتال خبري كاشان از طریق الی الکربلا، امروز صبح زود بعد از نماز روز پنج شنبه سوم آبان ماه۹۷ برابر با۱۵ صفر المظفر ۱۴۴۰ هجری قمری سومین روز پیاده روی را از عمود ۲۶۹ تا ۵۵۵ آغاز کردم.
مواکب همه در حال اطعام وپذیرایی از زایران برای وعده صبحانه بودند.
بلندگوها دعای عهد را تلاوت می کرد یاران امام زمانی زایر اربعین مسیر نور را با پای دل طی می کردند یکی در خلوت خود چفیه بر سرکشیده حسین حسین می گفت، یکی در نجوای عاشقانه خود عاشورا می خواند و دیگری گریان و نالان بر سینه می زد و با گوش دادن به نوحه سید رضا نریمانی عطش وعشق حسینی را در کام می ریخت.
نوشته های روی کوله پشتی های زایران، عکس شهدا بویژه شهدای مدافع حرم به عنوان نایب الشهید، بیرق های رنگی سبز وسرخ و سفید و مشکی که زیر تیغ آفتاب در آسمان آبی موج می خورد و دلت بر گوشه ای از آن گره میخورد، پرچم های ایران و عراق در کنارهم با این عبارت که «لایمکن الفراق بین الایران و العراق»، اذکار مهدوی« این بقیة الله ، لا نجاة لنا الا بظهور الحجة، لبیک یا حسین ، یا فاطمه الزهرا، یا ابوفاضل بر سربندها و پیراهن ها و عکس مراجع و علمای نجف بر پرچم ها همه و همه وحدت و اتحاد وانسجام ولایی و علوی تمام ملیت ها را زیر پرچم اربعین حسینی در گوش جهان فریاد می کرد و به دنیا میفهماند که حسین کیست؟
دیدن زنان و مردان سالخورده عصازنان با کمرخمیده که به سختی گام بر می داشتند و کودکانی که اصرار داشتند پا به پای والدینشان مسیر را پیاده طی کنند جلوه های عاشقی و دلدادگی شعور حسینی را برایت به تصویر می کشید این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست / این چه شمعی است که دلها همه پروانه اوست
همینطور که در خلوت خود نجوا می کردم صدای عصای جوانی توجهم را جلب کرد به کنارش رفتم جوانی با صورت گندم گون، محاسن مشکی و موهایی پریشان و غبارآلود که بیش از همه حزن و اندوه معنوی در چهره اش تو را مجذوب خود می کرد.
حسین از استان بوشهر بود مسیر را با عصا و یک پای ارادت گام بر میداشت گفتم برایت سخت نیست گفت اگر ادعای فدایی حسین شدن داریم باید جانبازی و فداکاری و از خودگذشتگی و جان دادن برای حسین را در عمل معنا کنیم.
اربعین را برای چهارمین سال متوالی تجربه می کرد و همه سختی های آنرا با این شرایط جسمی با جان و دل می خرید.
به راستی که برای شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.
اربعین نیز رمز این محبت سردناشدنی است که همه قلوب را به سمت خود می کشاند و آوازه جهان می کند.
ناگاه با بانگ اشهد ان امیرالمومنین علیا ولی الله به خود آمدم جلوی حسینیه موکب استان هرمزگان بود برنامه نماز ظهر عصر و استراحت را در این حسینیه انجام دادم و بعد از دو ساعت تجدید قوا و شارج موبایل حرکتم را آغاز کردم در مسیر شبه قافله اسرای اهل بیت را دیدم که توسط عراقی ها سوار بر شتر به طرف کربلا در حرکت بودند و دلها را بیقرارتر و عطش زیارت را شدید می کردند.
کاروان به جلو می رفت و هزاران دل را همراه قافله بر محمل اربعین در طریق کربلا طریق الاحرار سوی حسین سیدالاحرار وابالاحرار حرکت می داد.
کاروان در مسیر افقی به خون نشسته از سرخی شفق در غروب حزن انگیز شب جمعه در حرکت بود صدای طبالان در فضا طنین انداز بود.
چند عمودی را با قافله اسرا همراهی کردم اذان مغرب شد به طرف جوانکی که برای مبیت دعوت می کرد رفتم نامش موید بود با خوشرویی هرچه تمام تر مرا و چند زایر عراقی دیگر را دعوت به منزل کرد.
شب را در منزل ساده اما پر از عشق و صمیمیت آنها منزل کردم لباس هایم را شستند ، از من پذیرایی کردند و صبح نیز با پذیرایی صبحانه مرا بدرقه کردند.
صبح جمعه چهارم آبان ماه عمود ۵۵۵ سومین روز پیاده روی اربعین ۹۶ طریق الی الکربلا
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم...