نجف اشرف اولین قطعه ای بود که وقتی خداوند ولایت و محبت امیرالمومنین علیه السلام را به تمام موجودات بر روی زمین عرضه کرد در پذیرش این محبت از سایر اماکن سبقت گرفت.
به گزارش خبرنگار پورتال خبری کاشان از نجف اشرف، سه شنبه یکم آبان ماه 97 مطابق با 13 صفر المظفر 1440هجری قمری در اولین ساعات صبح گنبد و گلدسته ای طلایی در خیابان شارع الرسول در قاب چشمانم درخشید و ترنم السلام علیک یا امیرالمومنین را بر زبان جاری کرد.
زایران ایرانی، عراقی ، پاکستانی، هندی، آذربایجانی و بسیاری دیگر از ملیت های جهان با بیرق هایی در دست و یک دنیا ارادت و معرفت و محبت سرود علوی را از جان و دل با ندای یا حیدر الکرار در گوش آسمان و زمین طنین انداز می کردند.
تمام مسیر از ازدحام جمعیتی بیشمار مثل دریایی لایتناهی موج می زد تا به اقیانوس بیکران عشق و دلدادگی زایران اربعینی بپیوندد.
با عبور از دو تفتیش عمومی و ویژه بانوان از باب الفرج وارد صحن علوی و زیارت امام علی علیه السلام شدم.
شهد شیرین دعا و زیارتی ناب را با ذکر نام همه سفارش کنندگان در کام ریختم.
بعد از دعا وزیارت وارد صحن شدم ایوان طلا بیشترین جلوه جلال و شکوه بارگاه علوی را در دلم نورافشانی می کرد.
هر گوشه ای از صحن زایران بویژه جوانان عاشق و شیدای امام علی علیه السلام حلقه زده بودند و با مداحی و سینه زنی همه فضا را به تلاطم و خروش در آورده بودند.
نجواها وزمزمه های عاشقی با هر لهجه و زبان و قوم تنها یک اشتراک و وحدت و مرکزیت عشق علوی را فریاد می کرد و ولایت علی بن ابی طالب را بر زمین و آسمان مباحات می کرد.
پس از زیارت امیر المومنین علی ولی الله عازم کوفه و مسجد سهله شدم.
مسجد سهله همان مسجدی که محل زندگی صاحب الزمان در زمان ظهور خواهدشد.
ورود به مسجد سهله دومین مسجد از رتبه فضیلت بعد از مسجد کوفه با انجام عبادات و اعمال ویژه مقامات آن خود کلاس معنویت و معرفت و توحید و امامت و ولایت است.
ساعتی در مسجد سهله و بهره مندی از فضایل معنوی آن با ندای یابن الحسن و طنین دعای فرج و سلامتی مهدی فاطمه کبریت احمری بر وجود سوخته و شیفته منتظران ظهور و منتقم خون حسین زیر لوای اربعین بود.
بعد از مسجد سهله میهمان بیت ابومحمد شافعی شدم که حتی میزبان نقل و انتقال من از نجف به کوفه بودند و بحق حق میزبانی و میهمان نوازی را چقدر عاشقانه و خالصانه و صمیمانه معنا می کردند.
قبل از حضور در خانه مشرف به زیارت میثم تمار شدیم باخود گفتم اگر در ولایت مداری صادق و راستین باشی و حتی مردی خرما فروش که زبان از کامت بیرون کشند صدایت نمی میرد و تا ابدالدهر فریاد ولایت مداریت برای جهانیان بیدار ورسا است.
شاید روزی زبان بدن از میثم بریدند اما آوای حقانیت و صلابت میثم در دوستی واقعی با علی و ولایت مداری راستین هیچ گاه بریده و خاموش نشد.
بعد از اتمام زیارت میثم شب را تا صبح در منزل این خانواده بسیار مهربان، کریم و بخشنده عراقی بیتوته کردم صبحگاهان که بانک اذان و ندای زیبای علی والله در کوفه پایتخت آینده جهان اسلام طنین انداز شد به مسجد کوفه که در فضیلت یکی از چهار مسجد شاخص جهان اسلام است رفتم.
مسجد کوفه که روزی در زمان ظهور مصلی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و پایتخت جهان اسلام خواهد شد با همه عظمت و معنویت 17مقام آن کلاسی دیگر از دروس توحید، ولایت و امام شناسی است.
شاید روزی شمشیر جهل و حقد وکینه خوارج از آستین ابن ملجم مرادی بیرون آمد و ارکان آسمان و زمان را در محراب این مسجد به خون سرخ نشاند و به خیال خود خواست چراغ ولایت را خاموش کند اما آنچه که هنوز بعد از هزاران سال ماند ندای علی ولی الله تا قیام قیامت در گوش جهانیان است و آنکه خاموش و مورد لعن و بیزاری ابدی شد مرادی ملعون بود.
ندای حقیقت ، صدای عدالت و انسانیت علی هنوز بر جای جای مسجد کوفه روشنگری می کند و پیام مظلومیت اولین حجت خدا را بر روی زمین در گوش ابدیت بیدارگری و شفاف سازی می کند.
محراب مسجد کوفه بالاترین واحد بصیرت افزایی و معرفت افزایی را معنا می بخشد و به تو می گوید شهادت راه رستگاری و جاودانگی است.
زمزمه مناجات علی در کوفه هم غربت مردی را فریاد می کند که 25سال در خانه نشست و درد دل با چاه بیابان کرد.
تو می توانی اوج غربت و مظلومیت ابرمرد تاریخ را ببینی که همدمش منافق مردمی بودند که با حرص و آز و کینه سهم خواهی و حکومت طلبی برای علی استخوان در گلو شدند.
مسجد جامع کوفه محل حکومت علوی که روزی محل حکومت مهدوی وزندگی مومنین در کنار آن حضرت خواهد شد .
مسجد کوفه در زمان حکومت مهدوی دارای هزار در خواهدشد و سربازان یوسف زهرا با ورود به آن به حضرت اقتدا خواهند کرد.
گنبد و بارگاه مسلم بن عقیل نخستین سفیر حسین و بارگاه هانی بن عروه صدیق و واقعی پسر عقیل در حمایت از حسین و ولایت مداری نیز در گوشه ای دیگر از مسجد داستان مردی مظلوم ، غریب و تنها را فریاد می کند که دو طفلانش محمد و ابراهیم را چون دو کبوتر و لاله پرپر سربریدند و خودش را مابین دو نماز تنها و غریب رها کردند.
اگر چه مردان کوفی رسم میهمان کشی را خوب معنا کردند اما طوعه زن کوفی تنها بانویی بود که وقتی شامگاهان مسلم در کوچههای بی کسی و غربت در فکر غربت حسین و خاندانش اشک می ریخت و سر بی یاری بر دیوار خانه اش تکیه کرد ومظلومانه و غریبانه در هجوم مخفیانه آماج تیرها و نیزه ها شد با کاسه ای آب از اوپذیرایی کرد.
اما بارگاه مختار ثقفی نیز در کنار زیارت مسلم بن عقیل نیز از شیرمردی زیرک و کیس و شجاع سخن می گوید که پرده از تزویر و ریای مزوران برداشت و تمام قتله کربلا را بویژه حرمله قاتل طفل رضیع کربلا را به سزای اعمالشان رساند و بر طبل رسوایی یزیدیان و امویان و خاندان مرجانه کوبید.
شاید دل شیعیان بیش از هر چیز از کشتن حرمله توسط مختارثقفی شاد شد و لختی از داغ و مصیبت شهادت طفلی کم کرد که باه جای آب با تیر سه شعبه حلقش را دریدند و سیراب از تیزاب خنجر کردند.
مسجد کوفه را با زیارت جناب مختار و هانی ترک کردم و با توشه ای از عشق و معرفت و ولایت مداری و دلدادگی آل طه به طرف عمود یک راهی شدم.
مواکب پذیرایی متعددی با توزیع آب و غذا و نوشیدنی توسط مردم عراق در بین راه پذیرایی از زوار اربعینی حسین ذهنم را از کوچه زمان به روز عطش عاشور برد و در کنار دشت تفتیده نینوا نشاند.
هیچ چیز به اندازه وفور آب و نوشیدنی دلت را نمی لرزاند آب همان چیزی که در کربلا حتی یک قطره آن هم برای شش ماهه کربلا ، شیرخواره رباب و بزرگترین حجت حقانیت و مظلومیت حسین در کربلا نایاب شد.
آب همان خواسته اطفال کودکان خیام حرم که از شدت عطش آن شکم ها بر زمین نمناک خیمه مشک ها سودند و در انتظار عمویشان عباس از جام اشک وناامیدی سیراب شدند.
آب همان خواسته ای که چشمان زیبای قمر منیر بنی هاشم برای آوردنش و به تقصیر دیدنش هدف تیر قهر کوفیان و یزیدیان شد.
آب همان خواسته کودکان که آوردن مشک آن دستان ساقی عطاشی کربلا و علمدار حسین را قطع کرد و جرات و جسارت بی حیا لشگر یزید را آنقدر زیاد کرد تا عمود آهنین بر سر ابوالفضل العباس کوفتند اما همچنان پور وفادار ام البنین دندان از بند مشک رها نکرد و امید بازگشت به خیام حرم داشت اما افسوس که کوفیان و یزیدیان آخرین تیر از ترکش کینه و ظلم بی پایان خود بر مشک زدند و امید عباس را بر زمین ریختند.
با این توسلات و ذکر مصایب حسین و علمدارش در مسیر عمود یک و چشمانی بارانی دل را صفا دادم و متوسل به حضرت علی اصغر باب الحوایج کربلا به طرف عمود یک پیش می رفتم.
عمود یک ابتدای راه عاشقی و شیدایی است عمود یک دفتر مشایه باز و همایش عظیم و میلیونی اربعین رسماً با نخستین قدم باز می شود.
عمود یک قاب عکس یادگاری میلیون ها مشتاق و عاشق حسین است تا به جریان سازنده، اثرگذار و انسان ساز و هدایت گر عاشورای حسینی بپیوندند.
عمود یک واحد مشایه در کلاس ایثار و فداکاری با درس عاشقی و ولایت مداری است که تو را شاگرد هر ساله دانشگاه نجات بخش و رستگار حسین در اربعین میکند.
عمود یک و ناگاه عمود یک در قاب چشمانم شمرده و طریق الی الکربلا آغاز شد...
قلبم حسینیه شد و چاووش دلم بانگ زد هر که دارد هوس کرببلا بسم الله هر که دارد سر یاری ما بسم الله
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم و ندای زیبای باسم کربلایی
تزورونی تزورونی هلابیکم یا زوار الحسین اسجلکم اسامیکم مرا در دریای اشک غرق شور و شعور و شکوه حسینی کرد ...
ساعت 9 و 30 دقیقه صبح چهارشنبه دوم آبان ماه 97برابر با 14 صفرالمظفر 1440هجری قمری عمود یک نجف اشرف طریق الاحرار طریق الی الکربلا
همسفران اشک های چشمتان صیقل بخش دلهایتان تا گزارش سوم جرعه نوش شراب طهور پر خیر وبرکت معرفت و زیارت حسینی شوید .