برخي از جريانات و افراد با نام واقعنگري،
رسيدن به برخي از آرمانها را بسيار مشكل و يا ناممكن دانسته و خواهان دست کشيدن از
آنها هستند. اين عده استدلال خود را مبتني بر ادعاهايي ميدانند كه بيشتر ريشهاي
ساختگي و ذهني دارد.
پورتال خبري كاشان: بنا به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامي و اذعان بسياري از تحليلگران و
انديشمندان سياسي، جهان در حال گذر از يك پيچ تاريخي است و گذر از اين مرحله براي
بازيگران اصلي در صحنه جهاني از جمله جمهوري اسلامي ايران ‹‹ به عنوان محور اصلي
گفتمان نوين اسلامي››، نياز به ابزار و لوازمي دارد كه بيشك لزوم هوشياري و فهم
درست شرايط حاكم و تصميمگيري لازم در اين خصوص، مهمترين و اصليترين نياز در برهه
حساس كنوني ميباشد، چرا كه كوچكترين خسارت و اشتباه در گذرگاههاي مهم تاريخي
همواره با پشيماني و افسوس همراه بوده و
ضررهاي غيرقابل جبراني را در پي داشته است.
با استناد به فرمايشات رهبر معظم انقلاب يكي از
مهمترين مؤلفهها و فرمولهاي اين هوشياري و موقعشناسي و بصيرت در شرايط كنوني
نگاه آرمانگرايانه مبتني بر واقعنگري است كه نياز ضروري براي گذر از اين مقطع فوقالعاده
حساس و عبور از فتنهها و بحرانها ميباشد.
افراط و تفريط در خصوص هر يك از مفاهيم مهم و
ارزشمند آرمانگرايي و واقعنگري عواقبي به دنبال دارد كه ريشه بسياري از انحرافها
در موضعگيريهاي سياسي احزاب، شخصيتها و نخبگان را ميتوان در اين راستا ارزيابي
نمود.
نمونهاي از ين موضوع را ميتوان در مواجهه با
نتايج مذاكرات هستهاي مشاهده نمود:
برخي از جريانات و افراد در شرايط فعلي جهان با
نام واقعنگري، رسيدن به برخي از آرمانها را بسيار مشكل و يا ناممكن دانسته و
خواهان دست کشيدن از آنها هستند. اين عده استدلال خود را مبتني بر ادعاهايي ميدانند
كه بيشتر ريشهاي ساختگي و ذهني داشته و خلاف حقايق جاري جهان مي باشد. دقيقاً
همين جا است كه ميبايست از سمّي مهلك ياد كرد كه همان «اشتباه محاسباتي» نام
دارد و اين مهم بارها در بيانات رهبر معظم انقلاب مورد توجه قرار گرفته و خواص و
نخبگان را از آن برحذر داشته اند.
يكي از مهمترين مصاديق اين اشتباه محاسباتي
نگاه برخي افراد و جريانات و حتي نخبگان است كه اتخاذ استراتژي نرمش قهرمانانه و
مذاكره با غرب ‹‹ صرفاً در موضوع هستهاي ›› را كوتاه آمدن از اصول و آرمانهاي
انقلاب و در نظر گرفتن واقعيات حاكم بر جهان از جمله قدرت نظام سلطه به سركردگي
آمريكا و اعمال تحريمهاي فلجكننده عليه جمهوري اسلامي ايران ميدانند. چنين
افرادي از واقعيت موجود غافل شده و اسير واقعيت موهوم و ساختگي ذهن خود با توجه
به عمليات رواني دشمن شدهاند، حال آن كه واقعنگري ايجاب ميكند واقعيتها را
همانگونه كه هست رصد و مشاهده نمايند نه با جعل واقعيت.
در اين زمينه واقعيتهاي موجود و مشهود در سخنان
سران اصلي غرب ‹‹ به خصوص آمريكا›› قبل و
پس از جمعبندي بر جام كاملاً واضح و بديهي است كه در اين مجال به عنوان نمونههايي
از اين دلايل كه در اظهارنظر سران آمريكا در نطقهاي عمومي و جلسات تخصصي ‹‹ از
جمله در كميته روابط خارجي و جلسه استماع مشهود و ملموس است›› اشاره ميگردد.
1- نياز
مبرم دموكراتهاي آمريكا به نتيجه مذاكرات: حزب دموكرات و در رأس آنها آقايان
اوباما و كري، با توجه به شكستهاي عمده و مهم در مسائل خارجي از جمله عراق، سوريه،
افغانستان، همچنين عدم دستاورد مشخص در حوزه بينالملل ‹‹ به خصوص در پرونده هستهاي
ايران›› و عطف به از دست دادن اکثريت
كنگره و سنا در دو انتخابات گذشته، نياز مبرم به نتيجه مذاكرات براي بهرهبرداري
در انتخابات ميان دورهاي كنگره و رياست جمهوري آتي جهت پيروزي حزب متبوع خود
دارند. مطلبي كه گريسيك به صراحت به آن اشاره نموده و ازآن به عنوان يك نياز بلكه
ضرورتي تعجيلي نام ميبرد.
2- خلع
سلاح آمريكا و عدم در اختيار داشتن هر نوع گزينه ديگر از سوي آمريكاييها براي
توقف برنامه هستهاي: اين مهم نيز با فراواني بسيار زياد از سوي اوباما و كري قبل
و بعد از جمعبندي بر جام عنوان شده است كه يكي از آن موارد اذعان اوباما به اين
نكته است كه اگر ميتوانستم و گزينهاي داشتم پيچ و مهرة تأسيسات هستهاي ايران را
نيز باز ميكردم.
در ادامه بايستي به وقوف آمريكا پيرامون عواقب
و پيامدهاي غيرقابل جبران و محاسبه اقدام نظامي عليه جمهوري اسلامي نيز اشاره شود.
3- در
صورت عدم توافق و يا تفاهم پيشرفت برنامه هستهاي ايران با شتاب بيشتري به پيش مي رود. اين مورد نيز بارها در سخنان آقايان
كري و اوباما مشهود بوده آنجا كه كري ميگويد: «در مذاكرات سال 2003 در خصوص 164
سانتريفيوژبا ايران به توافق نرسيديم و امروز ميبايست در خصوص 19 هزار سانتريفيوژ
با ايران مذاكره كنيم.» يا اذعان به اين نكته كه تحريمها مانع از برنامه پيشرفت
هستهاي ايران نشده است.
4-
جلوگيري از فروپاشي سازمان تحريم عليه جمهوري اسلامي ايران: نكتهاي كه اوباما و
كري در نطق پس از اعلام جمعبندي برجام نيز به آن اشاره نمودند و بارها توسط ديگر
سران غربي و آمريكايي نيز تكرار شد.
مرور واقعيتهاي مذکور مويد اين نکته است كه در
اين مقطع حساس و حياتي آنچه حركت عزتمندانه نظام را به سر منزل مقصود ميرساند،
توجه به قدرت و اقتدار نظام و پرهيز از اشتباه محاسباتي بويژه از سوي مسئولين و نخبگان
است؛ كما اين كه پافشاري مواضع برحق نظام پيرو تدابير و منويّات رهبر معظم انقلاب
باعث شد تا جمعبندي برجام متوازنتر از بيانيه لوزان و ژنو به نظر آيد و چه بسا
با ايستادگي و مقاومت بيشتر، امکان اخذ امتياز بيشتر از طرف غربي متصور بود.
گرچه وظيفه ملت همدلي و همراهي با دولت و
مسئولين و رعايت متانت و صبر، در اين مقطع حساس ميباشد و بايستي اين متانت در
تمام مراحل از جمله بررسي دقيق مفاد بر جام و تصويب آن توسط مراجع قانوني وحتي پس
از آن نيز ادامه داشته باشد؛ لكن مسئولين و دستاندركاران مذاكرات هم بايد اين مهم
را نصبالعين خود قرار دهند كه همه آنچه به دست آمده نتيجه مقاومت و ايستادگي ملت
در طول سالهاي متمادي انقلاب و ثمره قدرت و اقتدار نظام بوده و بايستي از اشتباهات محاسباتي با نام ‹‹ واقعنگري››
جداً پرهيز نمايند.