پورتال خبري كاشان: شهيد
حاج عباس كريمي قهرودي در سال 1336 در روستاي باصفاي قهرود چشم به دنياي خاكي شود
و دوران كودكي و تحصيلات ابتدايي خود را درهمان روستا به پايان رسانيد و بعد از آن
وارد هنرستان شده و در رشته نساجي موفق به اخذ ديپلم شد.
دوران سربازي او با مبارزات پر شور و انقلابي مردم همراه
بود، با وجود خفقان شديد در مراكز نظامي او شجاعانه اعلاميه هاي امام خميني(ره) را
به پادگان عباس آباد برده و در ميان سربازان پخش مي كرد و...
در جريان تشريف فرمايي امام خميني نيز عضو كميته استقبال
از ايشان بود.
با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي شهيد حاج عباس كريمي
قهرودي وارد سپاه كاشان شد و در قسمت اطلاعات به فعاليت پرداختند.
چند صباحي از انقلاب نگذشته بود كه ضد انقلاب در كردستان
سوداي استقلال را در سر پروراند و با نيروهاي انقلابي درافتاد و شهيد كريمي جزو اولين
نفراتي بود كه به طور داوطلبانه عازم كردستان شد و در هما نجا با سردار رشيد
خيبر‹‹ حاج ابراهيم همت›› آشنا شد و اين آشنايي تبديل به دوستي ديرينه شد تا آنجا
كه شهيد كريمي تنها يك سال دوري او را تحمل كرد و به خيل شهيدان پيوست.
پس از مدت اندكي به واسطه بروز رشادت و دقت عمل فراوان به
عنوان مسؤول اطلاعات عمليات سپاه پيرانشهر معرفي شد. و ...
كوه هاي سربه فلك
كشيده كردستان خاطرات فراواني از رشادت ها و فداكاري ها شهيد كريمي در سينه خود
ثبت كرده است و...
با تجاوز نيروهاي بعثي به مرزهاي جنوب كشورمان شهيد عباس
كريمي همراه با سردار متوسليان و شهيد چراغي عازم اين منطقه شدند و به عنوان مسؤول
اطلاعات عمليات تيپ حضرت رسول(ص) مشغول به خدمت شد و در عمليات پيروزمند
وغرورآفرين فتح المبين از ناحيه پا به شدت مجروح شد و حدود دو ماه بستري شد اما از
پا ننشست و با عصا در ميان رزمندگان اسلام حضور مي يافت و...
شهيد عباس كريمي در اين زمان مرحله ديگري از زندگي پربار
خود را با ازدواج با دختري مبارز و انقلابي آغاز كرد و نقطه اوج ايثار و فداكاري
اين زوج جوان آنجا بود كه شهيد كريمي فرداي مراسم عقد كنان عازم منطقه مي شود و
بعد از آن همسر فداركار و بزرگوارخويش را به منطقه جنوب براي زندگي حماسي مي برد.
در عمليات والفجر مقدماتي به عنوان مسؤول اطلاعات عمليات
11 قدر معرفي شد و مدتي بعد مسؤوليت فرماندهي تيپ سلمان را از لشكرحضرت رسول(ص) به
ايشان محول شد و در كنار داوران بسيجي به رزم بي امان خود عليه متجاوزان بعثي
ادامه مي دهد.
در عمليات دشمن شكن‹‹ خيبر›› در جزيره ‹‹ مجنون ›› شهيد
كريمي دوست و ياور و فرمانده عزيز خود را قرباني راه دوست مي بيند. اگر چه شهادت‹‹
حاج همت ›› براي او بسيار غم افزا بود اما از پا ننشست و در مقام فرماندهي لشكر
حضرت رسول(ص) جاي خالي حاج همت را براس بسيجي ها پر كرد.
زندگي پر بار شهيد حاج عباس كريمي قهرودي به گفته دوستان
و يارانش قبل و بعد از فرماندهي هيچ تغييري نكرده و همچون يك بسيجي ساده انجام
وظيفه مي نمود.
سرانجام پس از عمليات موفقيت آميز ‹‹ بدر›› و تسخير
منطقه‹‹ هورالهويزه›› و در هنگام تحويل منطقه به نيروهاي تازه نفس در 23 اسفند سال
63 در سن 25 سالگي با تركش خمپاره تا عرش اعلي پركشيد و پيكر پاكش در قطعه سردازان شهيد بهشت زهراي تهران به خاك سپرده شد.
ويژگي هاي شهيد كريمي: عشق و علاقه فراوان به قران داشت و
روزانه تلاوت قرآن مي كرد، عشق عجيبي به اهل بيت(ع) مي ورزيد ، نگاهش هر بيننده اي
را جذب مي كرد، كلامش آرام بخش و نصيحت و اندرزش آموزنده و كارآ، متواضع و فروتن و
قلبش پر از صفا و مهر بود، دائم الوضو بود از غيبت اجتناب مي كرد و مانع غيبت
ديگران مي شد ، نسبت به دشمنان سخت گير و با نزديكان بسيار مهربان بود، برخوردي
محترمانه حتي با كودكان داشت ، شهيد كريمي عبد صالح پروردگار بود و مصداق آيه شريفه ‹‹ قل ان صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله
رب العالمين سوره انعام ايه 162 ›› بود.
يادش گرامي باد، راهش مستدام و پررهرو
یادواره سردار
شهید کریمی و 52 شهید روستای قهرود از
توابع بخش قمصر كاشان جمعه 9 مرداد ماه بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد علی (ع) روستای قهرود با حضور سعید
جلیلی نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی و عضو مجمع تشخیص مصلحت
نظام برگزار میشود.
خاطره مادريك شهيد از فرزند دلاور لشكر 27 محمد رسول ا..
پس از شهادت فرزند دلبندم بسيار بي تابي مي كردم، كارم
گريه و زاري بود تا اين كه يك روز درمنزل
نشسته بودم كه در خانه به صدا درامد وقتي در باز كردم به من گفتند فرمانده لشكري
كه پسرت در آن خدمت مي كرد به ديدنتان مي آيد و پس از لحظاتي جوان محجوب و باوقاري
وارد خانه شد.
بعد از احوالپرسي از حال و روزگارمان شروع كرد به صحبت
كردن از مقام شامخ شهيد و مرا توصيه به صبر و پايداري نمود.
در همان لحظه احساس نمودم كه از نفس قدسي ايشان دلم لبريز
از صبر و بردباري شد و چنان چهره نوراني و جذاب ايشان بردلم نشست كه وقتي خبر
شهادت ايشان را شنيدم گويي دوباره فرزند خود را از دست داده ام حال ديگر اشك هايم را
برمزار شريف او مي ريزم و هر بار كه به بهشت زهرا مي آيم ابتداسراغ او مي روم و
آنگاه بر سر مزار فرزند دلبند ديگرم ، آيا فرقي مي كند؟