فکر میکنم اولین مواجه من با تئاتر شانزدهم آبان ماه، سال هزار و سیصد و هفتاد و هشت با تئاتر «مسافر کوچولو» به کارگردانی آقای آخوندنصیری در تالار فرهنگ بوده باشد.
هنوز هم که به ویژه نامه ی آبی رنگ «صحنه» نگاه میکنم یاد «حافظ وقار» با آن لباس براق نقره ای می افتم و دختربچه ی 9 ساله ای را میبینم که بعد از اجرا دوست داشت «مسافر کوچولو» را بیشتر بشناسد.
و این چند سطر یک یادآوری ساده از خاطرات کودکی من نیست! بلکه نشان دهنده ی قدرت بالای تفکر عینی کودک در سن هفت تا دوازده سالگی و میزان اثربخشی محتوایی مثل اجرای زنده بر او است.
چندی است در کاشان تئاتر کمدی «هتل پرماجرا» روی صحنه رفته است.
وقتی به تماشای آن نشستم برای تمام کودکان و نوجوانانی که این اثر را دیده بودند نگران شدم.
هتل پرماجرا پر بود از فحاشی هایی که با لهجه ی کاشانی گفته می شد و اتفاقا مخاطب را می خنداند.
شوخی با تابو های اجتماعی و حتی خانوادگی «مثل صدای گاز معده یا استفاده ی بی پروا از واژه های نامناسب» به کرات در کار دیده می شد.
تا نیم ساعت اول اجرا فکر میکردم باید محدودیت سنی بالای شانزده سال برای تماشاگر در نظر گرفته می شد، اما با چند دیالوگ مبنی بر استفاده از ایهام برای مسایل جنسی و صحبت درباره ی مطلقه بودن و عده و ... نظرم عوض شد و دیدم به راحتی این تاتر برای بالای هجده سال مناسب است.
اما در سانسی که من حضور داشتم حداقل صد کودک و نوجوان دیده میشد!
حال سوالاتی دارم:
رسالت یک فعالیت هنری و فرهنگی «غیر از توجه به کشاندن مخاطب به سالن های تاتر و درآمد زایی»چیست؟
چرا نظارتی بر محتوای نامناسب این گونه فعالیت ها نیست؟ چه کسی درباره ی آسیب هایی که امثال این تئاتر به کودکان و نوجوانانمان میزند مسئول است؟
و دو سوال آخرم: خندیدن به چه قیمت؟ و پول درآوردن به چه قیمت؟