نمی دانم در این دوران کرونا کسی یادش هست که 20 فروردینِ چندسال پیش صدای مینی که پای تو رویش رفت باعث باز شدن چشم و گوش خیلی ها شد یا خیر؟
راستش وقتی به پاسخ این سوال فکر می کنم نمی دانم آرزو کنم که ای کاش به یادها مانده باشد یا خیر؟! !!! تعجب نکن!
در این دوران نامرد، وقتی کوچه ها را از نام شهدا، پنهانی و زیر پوستی تغیر می دهند به هرچه که به نظر، عذاب وجدانشان را کمتر کند؛
وقتی فرهنگ ها و خرده فرهنگ های فارسی را با پنبه و در خاموشی سر می برند؛ وقتی تفرقه بینداز و حکومت کن راه می اندازند؛
وقتی سینما دیگر جایی برای دیدن فیلم خوب نیست؛ تلویزیون فقط محل تبلیغات کالاها و بانک ها شده؛ اینستا روی مجلات زرد را قهوه ای کرده؛ تلگرام از بس چرت گفت و دروغ بافت و تظاهر کرد دارد بالا می آورد؛ واتساب میان بدی و خوبی مانده و خودی ها پیام میدزدند گویا! .... سردرگم می شوم.
می دانم خوبی هم زیاد است، اصلا وقتی خوبی ها کم اند و گمنام یا فقط گمنام اند اما کم نیستند و لابه لای این همه تظاهر گُم می شوند.
وقتی سالها در تلاشند در ذهن و فکر ایرانی جماعت اینگونه اِلقا کنند که حقیر است،ناتوان است، عرضة کاری را ندارد، دیگران حتی اگر یک میخ هم بسازند باز بهتر از او میسازند! .... می بینی سید؟! از خجالت است که می گویم نمی دانم دوست داشتم کسی سالگرد شهادتت را به خاطر داشته باشد یا خیر !
سید عمری گذاشتی تا بفهمیم که ایرانی عزیز است، مسلمان قوی است، شهدا نرفته اند این مائیم که با زمانه رفته ایم، این مائیم که باخته ایم؛ یا در حالت باختیم اگر عزممان را جزم نکنیم برای مقابله با این شکست های تحمیلی اما ساختگی، ولی هنوز شنبة ما از راه نرسیده! هنوز قرار نیست برخیزیم! آخر یک دست که صدا ندارد ؟!
می دانی من به این جمله نیز گاهی مشکوک میشوم! چراکه گاهی یک دست می تواند کاری کند کارستان! مثل وقتی تو تنها بودی در میان گرگانی که همه لباسی بر تن داشتند جز ماهیت واقعی شان، تو میشناختی شان، میدانستی دیر یازود با قلم،فیلم،حرف به تو حمله خواهند کرد اما رنگ عوض نکردی،تغیر نکردی،فرار نکردی،ایستادی و ماندگار شدی؛
چرا که سیم توکّل تو هنوز برقرار بود،شارژر تو چینی نبود که زود به زود خراب شود. جنس ایرانی ارزان و بی کیفیت هم نبود که انسان مجبور شود به سراغ خارجی مارک دار یا بی مارک بگردد، شارژر تو اصل بود،خود جنس بود. آمدی از «راهی طی شده»* حرفت را زدی، سر حرفت ماندی چون مطمئن بودی که حق با توست برای همین ماندگار شدی آن قدر که آئینه شدی! اگر کسی می خواست در راه حقی که تو بودی گام بردارد باید در آینه وجود خویش نگاه میکرد اگر تو را می دید راهش حق بود و اگر می دید آنچه که نباید از جنس همان ها که شهرت و قدرت و ثروت می نامندش پس باید یک جای کارش می لنگید و این روزها عجیب پای کار خیلی ها می لنگد چه آنها که با تو عکس یادگار دارند چه آنها که با فتوشاپ خود را به تو وصل کردند.
اما تو همچنان دست به سینه در حالیکه اورکت همیشه همراهت را روی دوشت انداختی به دوربین لبخند بزن شاید عده ای بخواهند بدون فتوشاپ با تو هم عکس شوند.
*اشاره به نگارش زندگینامه شهید دارد از زبان خودش.