به گفتن راست ناید شرح حسنت و لیکن گفت خواهم تا زبان هست / برو سعدی که کوی وصل جانان نه بازار یست کان جا قدر جان هست.
حتی اگر او را نشناسیم و مخاطب جدی فرهنگ و مطالعه هم نباشیم، دیدن نامش در كسوت استادي بسياري از تاثيرگزاران اين حوزه کفایت میکند تا بدانیم با استادی روبهرو هستیم که تمام اصحاب علم، ادب و فرهنگ ،رسانه و علی الخصوص شعر و شعور، قدردان تواضع ونگاه عميقش هستند. جایی خوانده بودم: «تعریف بعضی انسان ها درست مثل باران است هر وقت ببارند دوست شان خواهیم داشت» و امروز دوباره به نام او ست در دی ماه دوست داشتنی معطر، جایی میان ترانه و تبسم، وهله ای میان تصویر زندگی و وهله ای دیگر زندگی مصور. پس ببار بی وقفه و بی دریغ در خلوت لحظه های پرت و مه آلود!
این چند خط ادای دِینی نسبت به کلمات و دغدغه هایم که باید ادا شود. امید بشود.
چهل سال پیش تجربه ای را شروع کرده است که آرمانش حرکت به سمت ارتقای رفتار فردی در راستای رسیدن به یک تصمیم فضیلتمدار بوده و ما به آن، تنها، به چشم یک تصمیم نگاه کردیم، نه صرفا یک دستاورد و موفقیت.زندگی در ساحت باوری سرشار از شعور و اشتراک باور شاعرانه . معتقدم هر زمان که ما به تصمیمی بار معنایی موفقیت و شکست داده ایم ، خودمان را به سمت قضاوت و ارزش گذاری سوق داده ایم.
جامعه ای که مملو از ارزش گذاری و نمره دهی باشد، آدمهایش را در حد همان نمرهها با ارزش می بیند و مدام آنها را با برچسبها قضاوت می کند؛ برچسب هایی که ارزش زندگی یاظرفیت اجتماعی محسوب نمی شود. اما او برچسب ناپذیر بوده و در محاق مارپیچ سکوت هیچ مولفه ای گرفتار نشده و نخواهد شد.درد جهان آرایی درد مردم است وبس.
شعر همواره یادش داده است که، ما پیکره ی یک خانواده آرمانی را می خواهیم، خانواده ای سرشار از فضیلتها.
شعر یادش داده است که، نگاه آرمانیِ ما، مبتنی برارزش و اخلاق، باشد. پس؛ از خودش شروع کرد، از اینکه آغوش باشد، پذیرا و امن، فارغ از ارزشگذاریهای تبعیض آمیز.
شعر یادش داده است که؛ دیر یا زو درسیدن؛ و یا کم یازیاد موفق بیرون آمدن، هیچ معنایی ندارد! درست همانطور که عدم موفقیت فاقد معناست.
شعر یادش داده گاه برای ادای دین به ستاره های تابناک ایثار و دلدادگی شهیدان شفق نشین انقلاب از بابل تا زابل را پیمود تا بدون تفاخر عرض ارادت کرد!
شعر یادش داده است که پرچم سرخ حضرت حسین (علیه السلام) به مدد شعر گاه تجلی می یابد و قلم شاعر آدینی کمتر از خون رزمندگان این عرصه محترم نبوده و نیست و او اینگونه پاسبان حرمت حرم وقلم بوده وهست!
اینها همه تصمیمهای فضیلت مدار اوست!
جهان آرایی در دنیایی از تفاوت کنار ما زندگی کرده است و تفاوت در دیدگاه ها و تصمیمهایش تنها با درک کردن او قابل پذیرش گردیده است.
مقوله ای که به کرات از دریچه رفتارش و فراتر از آن از زاویه تفکر و بینش عمیقش، بارها به درکش نایل شده ایم.
جهان جواد سرشار از مولفه های است که درخدمت جهانی است که قرار است سراسر مهربانی وجود وسخاوت باشد!
در نگاهش دیر رسیدن نشاندهنده نقص نبوده و نیست همانطور که زود رسیدن نشان دهنده برتری نبوده است.
جواد جهان آرایی درست رسیده است... به هنگام و باوقار !
جامعه عاریاز نگاه وکردار فرهنگی ما، می گویند دلدادگی پاییز به پایان رسیده است. اما من حاشا می کنم. شاید چون نزدیک ترین اتفاق به عطش بیشمارم درخوابهای کودکی ام شعر و شعور بوده است.
قرابت من به شعرو شعور او ،حکایت ماه است به کشیده شدن شهابی که حوصله کرده آسمان را این همه ،هنرما بوده و هست.
همین حالا در دی ماه کاشان که تلاقی مبارکی با استعلای فرهنگی از دریچه نگاه چون جهان آرایی ها، دارد به یک نقطه اشتراک نائل شده ایم، دوباره به راهِ نور برگشته ایم، چراغی برمیداریم میرویم سرِ کوچه و هر کسی که نگاهمان کرد، را خطاب می دهیم و با هم میگویم:
«پندارِ زشت بمیرد!
دردت به جانم!
افسرده نخواب !
غمگین و آشفته نخواب!
هیچ اتفاقِ بدی رُخ نخواهد داد!
دعای من کمتر از دعای رسولانِ رؤیا نیست!»(2)
دعاتان میکنم مطمئن باشید...کارپسندیده وبه هنگام است.
من ازاین به بعد تلاش می کنم شعر را به نام او وجهان آراسته با بینش او به یادآورم، کسی که به زندگی آرمان خواهانه در کنار تدبر و تعالی با طمطراقی از فرزانگی درکنار کتاب، آری گفته و «چشم به راه» نشسته منتظر تحقق جهان سرشار از جود است.
امید که هماره درسایه لطف حضرت حق و عنایت اهل البیت (ع) و خاتون دو سرا حضرت صدیقه الزهرا(سلام علیها) رستگار باشد و باشیم.
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همیسپرم
چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم
ستان مرادت گشادهام در چشم
که یک نظر فکنی خود فکندی از نظرم
چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک الله
بیکسی آخر نمیروی ز سرم(3)
حسین باغ شیخی
دی ماه یکهزار و سیصدو نود وهفت
—----------------------------------------------------------------
1)کلیات سعدی.غزلیات.غزل108.نشرزوار
2)سیدعلی صالحی.وقتِ شب از ميم و سين و حرفِ بعدیِ ما .عاشقانه های ریرا.نشرنگاه
3) دیوان حافظ شیرازی. غزل 330. نشر دوران
۱۵:۳۴