نامش ابوالفضل است و اين نام را بهترين نام دنيا مي داند ، شوخ طبع و پرانرژي است با كمي چاشني شيطنت ، گويي كودك درونش هنوز بیدار است  ، رو راستي و صداقت در لابلاي كلمات و جملاتش پیداست ، حب وطن دارد و  عاشقانه نام شهر و ديارش را مي برد ، اين روزها سرش حسابي شلوغ است چون سري تو سرها درآورده و محبوب دلها شده و خوشحال است از اين كه خودش را پيدا كرده ... او ابوالفضل آقاخاني مجري تلويزيون ، گوينده راديو و خواننده كاشاني است كه 2 ساعت از وقتش را به گفتگوي اختصاصي با پورتال خبري كاشان اختصاص داد .      

* آقا ابوالفضل خودتان را بيشتر براي مخاطبان ما معرفي كنيد : 

من ابوالفضل آقاخانی متولد 11 فروردین 1361 هستم 30 سال و 8 ماه سن دارم ، متولد شهر عشق و صفا کاشان و از بر بچه های کوی سلمان در خیابان امیرکبیر هستم ، هنوز مجردم ، فوق دیپلم روابط عمومی دارم ، الان هم دانشجو هستم و در حال گذراندن دوره لیسانس این رشته ام  .

* عنوان شغلي شما چيست و چه فعاليت هايي داريد ؟  

شغل من در صداوسیما گوینده رادیو ، مجری تلویزیون و  گوینده بازیگر  ؛  در خارج از صداوسيما هم اجراي همایش ها و مراسم ها را بر عهده مي گيرم  ، گاهي براي مجلات ، مطالب طنز مي نويسم ، خواننده هم شده ام ، فرزكاري و تراشكاري هم بلدم .

* برنامه هايي هست كه این روزها با اجراي شما از صداوسيما پخش بشود ؟

بله ، گوينده راديو فصلي یک هفته در میان ( كه البته روی موج  105.5 FM  در تهران و شهرهاي اطراف پخش مي شود و از طريق گيرنده هاي ديجيتال ستاپ باکس هم در تمام كشور قابل دريافت است ) ، مجري برنامه زنده مسابقه دوراهي در روزهاي يكشنبه و سه شنبه  ، برنامه علامت سئوال که روزهاي فرد و برنامه عصر خانواده كه روزهاي شنبه از شبكه دو سیما پخش مي شود.

* چطور گوينده و مجري شديد ؟ 

ماجرای ورود من به عرصه اجرا و گویندگی مفصل و جذاب است و در این مجال نمی گنجد اما خدا کمک کرد چون به سختی وارد این کار شدم ، در اوايل سال 1385 پس از یک سال و نیم همکاری با گروه مستندسازی در تهران ، از طريق دوستی كه با كارها و علاقه هاي من آشنا شده بود به صداوسیما رفتم و به ساختمان رادیو مراجعه کردم . آنجا  3  نوبت و در 3 روز از من تست گويندگي گرفتند و قرار گذاشتند که خبرهای مذهبی و آييني برنامه افق آفتاب را که هر روز پیش از ظهر از رادیو سراسری (رادیو ایران ) بصورت تولیدی و در حد 1 تا 2 دقیقه پخش می شد خودم جمع آوری کنم ، آن را بخوانم ، ضبط و آماده کنم و به پخش راديو برسانم ، این شروع همکاری من با صدا و سیما بود و به تدریج فعالیت هاي من در برنامه هاي متنوع و شبكه هاي مختلف راديو بیشتر شد تا تابستان امسال كه با افتتاح رادیو فصلی ( رادیو تابستانه فصل تابستان و  رادیو مهر فصل پاييز و احتمالا راديو زمستانه فصل زمستان ) یک هفته در میان صبح هاي شنبه تا چهارشنبه در خدمت شنوندگان این رادیو بودم .

* قبل از شروع به كار در راديو تجربه كارهاي راديو و تلويزيوني را داشتيد ؟

تا حدودي ، قبل از آن يعني در سال 83 كه براي تست اجرا به برنامه صبح به خير ايران رفته بودم با یکی از عوامل برنامه صبح به خیر ایران به نام مرحوم حسين عرب احمدی آشنا شده بودم ، او وقتی علاقه و اشتیاق من را برای اجرا دید از من برای همکاری در یک شرکت تولید برنامه های مستند تلویزیونی دعوت کرد و من هم با کمال میل پذیرفتم ، من در این شرکت در واقع دوره کارآموزی تولید برنامه های تلویزیونی را مي گذراندم و در اين مدت تا حدودي با روند ساخت برنامه هاي تلويزيوني آشنا شدم تا این که حسين عرب احمدی پس از يك سال از من خواست که خود را برای گزارشگری و انجام مصاحبه های تلویزیونی محدود به سفارش این شرکت آماده کنم ،  روزی که قرار بود برای اولین بار برای ضبط گزارش به سطح شهر بروم متاسفانه اتفاق بسیار تلخی افتاد و آن سانحه سقوط هواپیمای سی 130 بود که آقای عرب احمدی هم در آن حضور داشت . روز 15 آذر سال 1384 آقای حسین عرب احمدی و دهها نفر دیگر از اصحاب رسانه و عده اي از نیروهای نظامی در این سانحه به شهادت رسیدند .بعد از اين ماجرا من به سبب تالمات روحي و از دست دادن برادر عزيزم شهيد عرب احمدي از اين شركت فاصله گرفتم .

* ماجرای دوستی شما با شهيد عرب احمدي از صبح به خیر ایران آغاز شد ؟ یعنی شما قبلا به تلویزیون آمده بودی ؟

یک بار در سال 83 برنامه صبح به خیر ایران شبکه یک سیما اعلام کرد که  آزمون مجری گری برگزار می کند من هم که علاقه زیادی به این کار داشتم تصمیم گرفتم شانس خود را امتحان کنم ، مدارک خواسته شده را برای این برنامه فرستادم و مدتي بعد مطلع شدم مرحله تست اجرا آغاز شده در حالي كه براي من هیچ دعوت نامه اي ارسال نشده بود ، براي همين به تهران رفتم و به صداوسیما مراجعه کردم و هر طوری بود خود را به عوامل برنامه ساز صبح به خیر ایران رساندم .  در آنجا شهيد عرب احمدي صدابردار برنامه بود و باب دوستي ما از آنجا آغاز شد البته در آنجا به من اعلام شد که این آزمون صرفا یک مسابقه تلویزیونی است و قرار نیست مجری جذب شود ! این مرحله اگر هیچ نتيجه اي براي من نداشت اما خدا را شكر كه در آن روز و در آن جا با مرحوم عرب احمدي آشنا شدم و آشنايي با او مرا تا بدينجا كشاند .  

* بالاخره سرنوشت آن تست چه شد ؟  

برای این مسابقه چند ده نفر داوطلب كه همگي تحصيلكرده و شغل ها و رده هاي مهمي داشتند ، دعوت شده بودند در نهايت بنده نیز به فهرست داوطلبان اضافه شدم ، در اين مسابقه برای اولین بار اجرای تلویزیونی من ضبط شد  و پس از حدود یک هفته از شبکه یک پخش شد و تصادفاً فامیل و همسایه و آشنا آن تست را دیده بودند و به هم گفته بودند که فلانی مجری تلویزیون شده ، غافل از اين كه بندگان خدا خبر نداشتند که من فقط در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کرده بودم .  

 * پس چطور به تلويزيون راه پيدا كرديد و مجري برنامه هاي تلويزيوني هم شديد ؟ 

در مدتي كه در راديو مشغول شده بودم چندين بار تست تلويزيوني دادم و هيچ كدام منفي نبود اما سپردن كار اجراي تلويزيوني به افراد ، ملاک و معیارهایی دارد كه يكي از آنها اعتماد است و در نهايت به خاطر سوابقي كه در راديو داشتم به من اعتماد كردند و اجراي تلويزيوني را هم به من سپردند و در آغاز ، براي اجراي برنامه هاي گروه كودك و نوجوان شبكه دو سيما دعوت به كار شدم كه مسابقه زنده " آن روي سكه " از نخستين كارهاي تلويزيوني من بود و آخرين آن مسابقه " دوراهي " است كه هم اكنون روزهاي يكشنبه و سه شنبه مجري آن هستم .

* به رغم آن كه در راديو و تلويزيون فعاليت هاي زيادي داشته ايد اما در اين چند ماه با راديو فصلي محبوب شديد قبول داريد ؟

اجراهاي من در راديو  بيشتر مذهبي و آييني بود گرچه سعي مي كردم تا حدي آن را شاد اجرا كنم ولي با اين حال اجراي برنامه هاي معارفي شرايط خاص خودش را دارد ، حتي من مجري برنامه راه شب هم بوده ام و چون توليد و پخش اين برنامه يك شب در هفته در اختيار گروه انديشه و معارف راديو ايران بود باز اجراي اين برنامه رویکردی خاص داشت ، اما در راديو فصلي اتفاق خوبي براي من افتاد و آن اجراهاي طنز و شادي آفرين بود كه هم خودم را راضي كرد و ان شاالله شنوندگان را هم راضي كرده باشد.

* چطور به راديو فصلي رفتيد ؟ 

يكي از عوامل برنامه ساز ، برنامه ها و گپ و گفت هاي من را ديده و پسنديده بود و با توجه به این که این رادیو رویکرد شاد و طنز و سرگرم کننده داشت باعث شد به راديو فصلي دعوت بشوم ، شرايط خيلي خوبي پيش آمد و در واقع من در راديو فصلي خودم را پيدا كردم و افتخار می کنم در مراسم اختتامیه فصل تابستان اين راديو مورد لطف و محبت مجریان نمونه و محبوب راديو قرار گرفتم .

* قبل از راديو فصلي بهترين اجراهاي راديويي شما در كدام شبكه راديو بود ؟ 

به مدت 6 سال به عنوان مجری ویژه برنامه زنده رادیو ایران در نمایشگاه سراسری قرآن كريم سعی کردم خنده و شادی را آن هم در ماه مبارک رمضان به چهره شنوندگان و بازدیدکنندگان نمایشگاه بنشانم و در اين 6 سال از سوي مديران خودم و مردم خيلي تشويق شدم .    .

* بهترين اجراها و گويندگي هاي راديو و تلويزيوني شما در چه برنامه هايي بوده ؟

اجرا و  گويندگي در راديو فصلي را از بهترين كارهاي راديويي خودم مي دانم و اجراي برنامه تلويزيوني زنده بهاري شو  كه پارسال از شبكه دو سيما پخش شد را از بهترين كارهاي تلويزيوني ام تلقي مي كنم .  

* حالا راديو را بیشتر دوست دارید یا تلويزيون را ؟

راديو را خيلي دوست دارم ،  خيلي چيزها را از راديو ياد گرفته ام و كلاس درسي براي من بوده ، كار در راديو عمقي است و در واقع راديو رسانه تك حسي است ، فقط گوش مخاطب درگير راديو است و در اين رسانه همه توجه مخاطب به گوينده است ، اما تلويزيون رسانه چند حسي است و حواس بيننده بايد به چند جا باشد به مجری ، به متن ، به صدايي كه مي شنود ، به زيرنويس و ...  مي توانم بگويم كار هم در راديو سخت  است و هم در تلويزيون ، خصوصا بازي در راديو  ، ولي مجري اگر در راديو سابقه گويندگي داشته باشد در تلويزيون مجري موفق تري خواهد بود .

* مخاطبان يا بينندگان و شنوندگان از اجراهاي شما راضي بوده اند ؟

  الحمدلله هر برنامه اي اجرا كرده ام نگفته اند بد بوده و از پيام هاي و بازخوردهايي كه ديده ام متوجه شده ام كه اغلب راضي كننده بوده است  .

* اجراهاي شما بيشتر منطبق بر متن است يا بداهه ؟

اجراي هاي من بيشتر بداهه گويي است تا متن و سعي مي كنم موضوع برنامه را با چاشني اتفاقات و خاطرات روزمره  خودم يا ديگران تلفيق كنم و آن را  به صورت عاميانه و خودماني بيان كنم تا براي همه قابل فهم و ملموس باشد .  

* اطلاعات و معلومات خود را چگونه بازيابي مي كنيد ؟

مطالعات من بيشتر در زمينه داستان هاي كوتاه ، رمان و اينترنت است  فيلم هم مي بينم ، از تجربيات ديگران استفاده مي كنم ، با ميانسالان و كهنسالان بيشتر نشست و برخاست مي كنم ، سخنان حكيمانه آنان را ياداشت مي كنم ، ماجراهاي آنان را در گوشي همراهم ضبط مي كنم ، حكايت هايشان را گوش مي كنم و آنها را به ذهن مي سپارم تا در موقع لزوم از آن استفاده كنم و شبها قبل از خواب براي چگونگي نقل و بيان اين رويدادها در برنامه ها فكر مي كنم .  

* آخرين كتابي كه خوانديد چه كتابي بوده ؟  

آخرين كتابي كه خواندم " حکایات اصیل ایرانی "  اين كتاب موضوعات جالب و متنوعي دارد البته كتابهاي طنز هم مي خوانم .

* هر مجري يك خصوصيتي دارد برخي به رك گويي مشهورند ، برخي خوش لباس اند ، برخي را خوش بيان مي دانند و برخي يا خوش صدا هستند يا خوش سيما و  برخي هم نان آگاهي و معلومات خود را مي خورند حالا خصوصيت بارز شما چيست ؟

فكر مي كنم خصوصيت بارز من بداهه گويي و حاضر جوابي در مسائل طنز و اجتماعي است  آن هم روي آنتن زنده به گونه اي كه كسي دلخور نشود  .

* فكر نمي كنيد بداهه گويي خطرناك باشد و خداي نكرده براي شما دردسر ايجاد كند ؟

البته گاه انتقاداتي هم به بداهه گويي هاي من مي شود ولي به سبب تجربياتي كه از اجراي برنامه هاي مذهبي دارم با چارچوب ها و اصولي كه بايد رعايت كنم بيگانه نيستم و فكر مي كنم در اين برهه كه راديو و تلويزيون های فارسي زبان خارج از كشور به طرق مختلف درصدد تسخير ذهن و فكر جوانان كشور هستند چرا ما با مردم خود رودربايستي داشته باشيم ، البته با طنز و بداهه و شوخي نبايد حرمت مخاطبان ، مهمانان برنامه  و مسئولان كشور را ناديده بگيریم ، برخي هستند ناگهان حرفي رامي زنند اما نمي دانند چطور آن را مطرح كنند و به قولي آن را جمع و جور كنند اما من سعي مي كنم اگر با قشري يا گروهي يا قومي شوخي كردم در كنار آن با بيان مطالب جدي متناسب و مرتبط ، نكته اي اخلاقي را يادآوري كنم تا به نوعي بابت آن شوخي هم عذرخواهي كرده باشم ، به هر حال منٍ گوينده ، ضمن شوخ طبعي و مزاح بايد اخلاق اسلامي و ايراني را در حين صحبت كردن با مردم رعايت كنم  .  

* نكته هاي اخلاقي مثل محبت به مادر ، صبرپيشگي ، رعايت حق تقدم و ...    كه شما در راديو فصلي به آن اشاره مي كنيد ابزاري است يا دلي ؟‌

واقعا" دلي است و اگر دلي نباشد و از دل برنيايد به دل بينندگان هم نمي نشيند گر چه ممكن است براي  شادي مردم ،  گاه شوخي كنيم اما بخش جدي آن را از صميم دل با مردم در ميان مي گذارم باور كنيد حتي اگر مسئله اي جدي  را دلي و صميمي مطرح نكني و كليشه اي آن را بيان كني مردم متوجه مي شوند .

*  شوخ طبعي تان را از چه كسي به ارث برده ايد يا چطور آن را به دست آورده ايد ؟

ما در خانواده 4  خواهر و 4  برداريم ، من  فكر مي كنم اين روحيه را از شب نشيني هاي خانوادگي مان دارم ،  خواهران و برادران هر موقع دور هم مي نشستيم در حد تيم ملي همديگر را مي خندانديم و باور كنيد در فاميل و اطرافيانم هيچ كس به اندازه خواهر و برادرهاي خودم نمي توانند من را بخندانند .

* در طنز و كمدي ايراني بين كمدين ها چه كسي را قبول داريد ؟  

رضا عطاران را بيشتر از همه قبول دارم چون كارهاي او نكات بسيار ريزي دارد .   

* مهمترين عامل ماندگاري يك مجري يا گوينده را در چه می دانید ؟

مهمترين عامل ماندگاري مجري صداقت است ، مردم كشور ما خيلي باهوشند و هر طور كه رفتار كني دقيق متوجه مي شوند ، من در اين چند سال با قشرهاي مختلف مردم كه در ارتباط بوده ام ، فهميده ام مردم صداقت و همدلي را دوست دارند ، آنها دوست دارند مثل خودشان باشي ، پس صداقت و  مثل مردم بودن عامل مادندگاري يك مجري است . چه بسيار مجري ها و بازيگران و فوتباليست هايي كه خوش تيپ و خوش هيكل و خوشگل اند اما  چون با مردم نيستند مثل پرسپوليس كهكشاني نتيجه نمي گيرند .  

* شما مقابل ميكروفون راديو يا قاب دوربين تلويزيون راحتيد ؟

در مقابل ميكروفون راديو راحتم اما در برابر قاب تلويزيون اين راحتي را ندارم البته راحتي به معناي نداشتن اضطراب و استرس ، ولي راحتي از اين  حيث كه هر كار خواستي جلوي دوربين انجام بدهي يا هر حرفي را پشت ميكروفون راديو بزني و يا مقابل دوربين تلويزيون  لودگي كني به هيچ وجه زيبنده نيست از ميكروفون راديو و قاب دوربين تلويزيون بايد حساب برد و انگار كه اولين روزي است كه در مقابل مردم پشت ميكروفون يا مقابل دوربين ، برنامه اجرا مي كني ، مجري در عين راحتي بايد حريم مخاطب را حفظ كند .

* بهترين مجري گوينده كنار شما كه در اجراهاي مشترك مكمل هم هستيد كيست ؟

در راديو خانم جعفرپور ، من با خيلي ها اجراي مشترك داشته ام ولي خانم جعفرپور از هر حيث بهترين همراهي و همكاري را با من داشته است ، در تلويزيون هم محمد قاسمي و جالب اين كه  قبل از اين كه با هم اجراي مشترك داشته باشيم آرزو نمی کردیم با هم كار كنيم ولي الان همكار و دوست بسيار صميمي هستيم و كار كردن در كنار او براي من خیلی راحت است .  

* رابطه شما با همكار و همشهري ات علي ضيا چگونه است ؟

دورادور هواي همديگر را به عنوان همكار و همشهري داريم . او مجري خيلي خوبي است ، قبولش دارم ، سيماي جذابي دارد ، اجراهاي خوبی دارد و در كل احترام زيادي براي او قائلم .

* كاشاني هاي ديگري در بين همكاران شما هستند ؟

بله برخي شان رده ها و سمت هاي خوبي هم دارند و سعي مي كنم با آنها ارتباط برقرار كنم و باور كنيد  وقتي آن ها را مي بينم از ته دل خوشحال مي شوم کسانی مثل آقای عطابخشی ، مدرس زاده ، معلمی ، قطنی باف ، خانم ارمی و ... حتي خيلي خانم هاي كاشاني هستند كه همكار ما هستند .

* گفتيد غير از گويندگي و اجرا ، خوانندگي هم مي كنيد  ؟

بله پاپ مي خوانم تاكنون 4 ترانه براي سازمان خوانده ام كه  3 تاي آن مجوز گرفته اما ترانه هايي كه تا كنون خوانده ام ترانه مادر كه در حال توليد نماهنگ آن هستيم ، ترانه اي در وصف امام زمان ، ترانه پريشاني و ترانه ديگري كه بزودي آماده خواهد شد و آن " كاشان و ايران " است .           

* از قبل تجربه خوانندگي داشتيد ؟

 من در کاشان مداح و نوحه خوان بودم ،  10 – 12 سال در عنفوان نوجواني و جواني مداحي مي كردم ، در  8 سالگي تا 10 سالگي همينطوري مي خواندم ولي از 11 سالگي كلاس مداحي رفتم و تا قبل از اين كه تهران هم بيايم مداحي مي كردم ، اما از وقتي  مجري شدم و به تهران آمدم توفيق مداحي از من سلب شد ولي از تجارب آن استفاده كردم .  

* كمال و نقطه اوج کارهای شما كجاست ؟  

مي گويند هر موقع احساس كردي كه به پيشرفت رسيدي باختي با این حال  من دوست دارم به نقطه اي برسم كه بگويند دم ابوالفضل آقاخاني گرم !

* كجاي تهران زندگي مي كنيد ؟  

شرق تهران سمت خيابان معلم حدود چهارراه قصر و خيابان شريعتي

* از شرق تا شمال تهران مسافت و ترافیک زیاد است تا به حال شده سر برنامه اي دير برسيد ؟ 

متاسفانه تاخيرها و ديركردهاي من يك برند و نشان شده خيلي ها معتقدند آقاخاني اجراي خوبي دارد اما بدقول است و دير به اجرا مي رسد .    

* چرا آن را ترك نمي كنيد ؟

نمي دانم چرا  ، با اينكه برخي وقت ها اراده مي كنم و زودتر آماده مي شوم كه خود را به برنامه برسانم ولي باز به برنامه دير مي رسم ؟!  

* با كاشان چقدر ارتباط داريد ؟

پدر و مادرم كاشان هستند ، الحمدالله عشق زيادي نسبت به شهر و ديارم دارم به حدي كه اگر روي آنتن ميهمان تلفني يا مخاطبي بگويد كاشاني است با او كاشاني صحبت مي كنم ، من هر بار كه اجراي همايش يا جشن و مراسمي داشته باشم به كاشان سر می زنم ، معمولا در ماه دو مرتبه ، البته پدر و مادر هم با سفر به تهران به من سر مي زنند .

* خبرهاي كاشان را از چه منبعي مي گيري ؟

بيشتر از طريق پورتال خبري كاشان ، گاهي موتورهاي جستجوي خبر و گاه هم از راديو و تلويزيون اگر خبري از كاشان پخش کند توجه مي كنم كه آن را بشنوم .    

* در آخر اگر حرف و صحبتي خطاب به كاشاني ها داريد با آنها درميان بگذاريد :

هر وقت اسم كاشان را مي شنوم خيلي احساس خوبي به من دست مي دهد ته لهجه اي هم كه هنوز دارم به خاطر اين است كه من هنوز گويش و لحن كاشاني را در خانه و خانواده كنار نگذاشته ام ، در اینجا به همشهریان خوبم عرض می کنم که عزيزان من شهر ما شهر بزرگي است و خاستگاه تمدن هفت هزارساله است و هم اينك نيز به لحاظ اقتصادي ، فرهنگي و علمي از شهرهاي مهم كشور محسوب مي شود لذا بايد دست به دست هم دهيم تا رتبه و موقعيت كشوري شهرمان را ارتقا دهيم دوستتان دارم خدا پشت و پناه شما باشد  .