همواره در صدد هستند تا از رهگذر هر آبی با گل آلود کردن آن سفره ماهی صید کنند و بر سر هر بهانه ای
ضعف در ندانستن زبان دنیا از جانب خود را در منطق بدهیم برویم به اسم برد برد، با ایجاد حواشی پوشیده نگه می دارند
در زمانیکه آمریکایی ها از بازداشت کودک ۵ ساله ایرانی در فرودگاه بین المللی دالس واشنگتن با احتمال اینکه این کودک یک تروریست است و شان اسپایسر سخنگوی اسبق کاخ سفید در توجیه این مسئله با بیان اینکه احتمال تروریست بودن کودک 5 ساله وجود دارد می گفت: تصور اینکه این کودک تهدیدی علیه امنیت ملی آمریکا نبوده، «نادرست و گمراه کننده» است و تجاوز به دو نوجوان ایرانی توسط سعودیها در فرودگاه جده و بازداشت معلمان ایرانی در کویت به جهت تحقیر ملت ایران در صدر اخبار بود.
در عوض وزارت خارجه دولت روحانی در آن زمان تمام توان خود را مصروف انعقاد توافق برجامی کرده بود که در آخر آنچه از برجام برای آنان ماند جز نقض عهد متعدد طرف های دیگر و همچنین تجاوز به روح برجام، "تقریبا هیچ" بود.
پس از تعلیق ارتباط میان ایران و سعودیها بود که دومینوی قطع ارتباط به سایر کشور ها هم رسید که حتی شامل کشورهای ناشناخته و فقیری نظیر جیبوتی، سومالی و کومور هم شد و اماراتی ها و سودانی ها نیز روابط خود را با ایران قطع کردند.
در آن سالها تورم هر سال افزایش مییافت و دولتی فشل با ادعای زبان بلدی دنیا اجرای سیاستهایش را فقط در یک پروژه و آنهم در یک توافق و آنهم برجام خلاصه شده کرده بود که خیلی زود کورسوی آنان در امیدواری با پاره کردن توافق توسط ترامپ بر باد رفت تا دست دولت روحانی در پوست گردو گذاشته شود و شکست وعده های واهی را پیش چشم خود ببیند.
با وجود این شکست اما افراد نزدیک به آن دولت همواره برای فرار رو به جلو، دیپلماسی دولت روحانی را تکریم میکردند و آن را مصداق دانستن زبان دنیا میدانستند تا اینکه دولت سیزدهم در عرصه سیاستخارجی دولت نجات ملی از تفکر واداده غربگرا روی کار آمد تا یک سیاستخارجی فشل و ورشکسته را به یک دیپلماسی قدرتمند و فعال تبدیل کند.
دولت سیزدهم با حضور در کشورهای نزدیک مانند سوریه در کنار دریای مدیترانه بعنوان مدخل ورودی اروپا و دور دست مانند ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا در آمریکای لاتین در کنار دو اقیانوس اطلس و آرام درست زیر گوش ایالات متحده آمریکا، سیاست خارجی فعال خود را در نقطه نقطه جهان به نمایش درآورد و همزمان سیاست گسترش احیای روابط با همسایگان را دنبال کرد و با پیوستن به پیمان تجاری امنیتی شانگهای و تبادل مالی بریکس از قدرت دیپلماسی بالای خود پرده برداشت
در ادامه با احیای روابط با عربستان بر اثر بازگشت سعودی ها بر مدار واقعرایی و عملگرایی که حاصل درک حکام ریاض درباره هزینه بالای جنگ و امکان نداشتن ایجاد بازدارندگی در برابر محور مقاومت ماحصل تفهیم در آگاهی از واقعیتهای میدان از جانب مردان میدان سبب تجدید نظر عربستان در سیاستهای پادشاهی در قبال پروندههای منطقهای همچون یمن، سوریه و لبنان شده بود شاهکار دیگری از برتری دیپلماسی فعال را برای همه آشکار ساخت.
تا نشان داده باشد دولت سیزدهم سیاست و برنامه های راهبردی خود را برای دیپلماسی سیاست خارجی به حضور و همکاری با کشورهای مختلف با نگاه به کشورهای همسایه و همسو از یکطرف و از سوی دیگر کشورهایی که همواره مخالف سیاست های یکجانبه گرایی آمریکا در مجامع عمومی و بین الملل بوده اند و هر از گاهی نیز مورد عتاب و خطاب تحریم های ظالمانه آمریکا قرار گرفته اند، معطوف ساخته است.
تا هر آگاه منصف در یابد که دولت سیزدهم با دیپلماسی فعال راه همکاری با دنیا و کشورهای تاثیرگذار در مجامع عمومی و گروه ها و سازمان های چند ملیتی را به خوبی می داند و نهادهایی چون بریکس، شانگهای، اتحادیه عرب و .... هم به خوبی مواضع ایران را درک کرده و در مقابل اقتدار دیپلماسی ایران بنحوی عمل می کنند که در دراز کردن دست دوستی از یکدیگر سبقت می گیرند.
اما این اتفاقات برای جریانی که همچنان در جهان تک قطبی سیر می کند و تمامی تحولات جهان را با پذیرش هژمونی آمریکا تفسیر می کند چندان خوشایند نیست.
جریانی که حتی در برقرای رابطه با کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس هم کوچکترین توفیقی نداشتند و روزگاری پیش پای آنان زانو می زدند تا بلکه برای آنها روادید حضور در عربستان صادر شود.
از قدرت نمایی دیپلماسی کشورمان در برابر عرصه بین الملل خوشحال به نظر نمی رسند تا در این ناخوشایندی همواره در صدد باشند تا از رهگذر هر آبی با گل آلود کردن آن سفره ماهی صید کنند و بر سر هر بهانه ای ضعف در ندانستن زبان دنیا از جانب خود را در منطق بدهیم برویم به اسم برد برد، با ایجاد حواشی پوشیده نگه دارند.