جای شکر فراوان دارد داشتن یک رسانهی شنیداری بعد از سالها که داشتیم خودمان را فراموش میکردیم!
دختر من که دستی در هنر و فرهنگ دارد و خوشنویس قابل و ممتازی هم هست گفت رادیو کاشان را غالب اوقات گوش میکنم، گفتم خوب بگو چند مرده حلاجند گفت نمرهی ۱۵ میگیرند گفتم از ۲۰ گفت نه پساز صد خوب از ۲۰ گفتم چقدر کم، گفت کم نیست خب ببین مجریهای توانایی دارند گفتم اینکه خوب است، گفت اما صدایشان تقلیدی است انگار صدای دومشان است، گفتم چه عیبی دارد؟ گفت مثلاً اگر از نزدیک با آن ها صحبت کنی متوجه صدای متفاوتشان نمیشوی ظاهراً یکی دو بار از نزدیک دیده بودشان،
گفتم خوب،گفت برنامههای خوبی دارند گزارشها و مهمانها میان برنامهها ارتباطهای مردمی خوبی دارند گفتم پس نمره رو بالاتر ببر
گفت در عوض یکی دو نفر فقط بعضی از برنامهها را اجرا میکنند، گفتم یعنی چنبره زدهاند خندید و گفت مگر ما غیر از اساتید مذهبی و تاریخی موجود در این شهر عالمپرور مردان و زنان متخصص و خوش گفتار و خوشفکر کم داریم اصولاً تنوع در اجرا خودش مخاطب را جذب و به وجد میآورد.
گفتم زمان برنامهها کوتاه است وقت کم است گفت در بخش موسیقی خوب کار میکنند گفتم به هرحال برای شهر ما عجالتاً راضیکننده است گفت البته که هست ما درون را بنگریم و حال را گفتم پس قبول داری که ۱۵ کم است؟
گفت امروز روزگار جوانی و تنوع است تا آنجا که من گوش دادهام تنوع و خلاقیت و نوآوری در اجرای برنامهها در این رسانه درون شهری ضعیف است اما به ه رصورت غنیمت است.
گفتم شاید دستشان بسته است، گفت ذوقشان چی؟ گفتم قبول دارم که ظرفیت فرهنگی و علمی و معنوی شهر بیشتر از اینهاست اما خوب است کلاننگر باشیم افق نگاهمان را گسترش دهیم گفت شما چی شما چه فکر میکنید؟ گفتم من فکر میکنم آگاهی بخشی باید به دانایی برسد و دانایی به تفکر و تعقل. باید مراقب بود به ورطهی شعار نیافتیم و سادهاندیشی نکنیم مثلاً فضاهای خالی را با موسیقی پر نکنیم.
غنیسازی برنامهها باید سرلوحه کارمان قرار بگیرد همین نمایشهایی که در خلال برنامهها پخش میشود ساختار و فرمهای حرفهای ندارند و بسیار سطحی و دمدستی اجرا میشوند فضاسازی که لازمه کار است وجود ندارد و این پیام نمایش را هم فرومیریزاند و تبدیل به شعاری فراموششدنی میکند نمایشها عجولانه و شتابزده اند برای همین حس موضوع را منتقل نمیکنند و در سطح میمانند.
نظر به اینکه شخصیتهای نمایشی خوبی در شهر هستند و درام شناسان قابلی هم داریم میتوانند برای غنی کردن این نمایشها مفید باشند.
لازمه مخاطب محوری و جذب حداکثری اجرای خوب و درست و حرفهای برنامههاست دخترم گفت شما خودتان چه نمرهای میدهید گفتم اجازه بده من نمره ندهم فقط دوست دارم بهعنوان یک مخاطب فرهنگی و هنری وقتی رادیوی شهرم را باز میکنم لحظاتی را تجربه کنم که انگار یک قدم پیش رفتم.
گفت رادیو باید فرهنگ پرور باشد قبول داری؟ گفتم مگر نیست گفت دم بدم در تو خزان است و بهار اگر این را بدانی کار درست میشود این رسانه باید کهنه روبی کند و نوآور باشد همه کارها را هم که نباید با شوخی و تمسخر گوشزد کرد گاهی لازم است جدی بود و جدی گرفت اگرچه شوخی و بذله هم خودش یک تخصص ویژهای میطلبد وگرنه به ورطه ابتذال میافتد و تبدیل به ضد خودش میشود گفتم همینکه هست خوب نیست ؟گفت خوب است اما راضی کننده نیست.