اگر دردی هست حتما زخمی هست و از زخم گفتن همیشه دردناک و تلخ بوده است. کدام درد غم انگیزتر از درد تنهایی در میان جمع و کدام زخم جان سوز از تر از زخم زبان!
مگر نه اینکه کل هستی با یک نقطه آغاز می شود و آن نقطه تحت الباء است. بسم الله... و مگر نه اینکه علی علیه السلام نقطه تحت الباء است، همان کس که راه های آسمان را بهتر از راه های زمین می شناسد و چون باران بر همه هستی باریده است چه باغ چه شور زار. او که آنقدر مناعت طبع دارد که هستی را زیر پر خویش بگیرد و از سوز سرمای نفاق و ترس و خدعه در امان نگه دارد.
علی علیه السلام در میان جمع است اما تنهاست. غم و اندوه جان پاکش را چون دشنه ای آخته به زهر می خراشد و زخم می کند پس زخمی هست و دردی که جان او را درهم می فشارد و فریاد می زند، "یا اشباح الرجال ولا رجال" خدا شما را بکشد که دلم را مالامال خون گردانیدید و سینه ام را از خشم آکنده ساختید و شرنگ غم را به خوردم دادید و با نافرمانی های خود اندیشه ام را تباه ساختید.
علی علیه السلام زخمی جهل جاهلان است زخمی زخم توهم زدگان عادات سخیف، هم آنهایی که امروزجاده صاف کن لیبرال دموکراسی هستند، کجا رو کند مردی که دروازه علم نبی است. و آسمان تاب حضورش را ندارد مگر که شب فرا برسد تا اشک ماه در دامان چاه چون باران در بهاران فرو بریزد و این علی علیه السلام است که در دل شب طلب مرگ می کند.
بهتر است وصف مرتضی علیه السلام را از زبان مرتضی* بشنویم " والله ابن ابی طالب به مرگ آنچنان انس دارد که طفلی به پستان مادر این انس چیزی فراتر از مرگ آگاهی است و راستش لذت زندگی مرگ آگاهانه را جز اولیا خدا کسی نمی داند.
سخنان علی علیه السلام سرودههایی است شاد و مفرح در وصف زندگی منتها غفلت زدگان خوش دارند که به سراب شادی های با غصه دلخوش کنند به سخن علی علیه السلام گوش بسپارید دل هاتان را از دنیا بیرون کنید بیش از آنکه بدن هاتان را بیرون برند.
*شهید سید مرتضی آوینی