بعد از آنکه خبرنگار یکی از روزنامه های قم در نشست خبری اخیر فرماندار کاشان گفت « خبرنگاران و فعالان فضای مجازی خارج از کاشان حق هیچ اظهارنظری درباره وقایع کاشان را ندارند و فرماندار باید علیه آنان شکایت کند »؛ فرماندار کاشان هم چند شب پیش در همایش « فین در مسیر توسعه و پیشرفت » در خلال سخنرانی خود با بيان اينکه : « عده ای با فضاسازی و مناقشات بی اساس درصدد از هم پاشیدن پیوستگی فرهنگی منطقه کاشان هستند » در اظهارنظري شاذ و عجيب افزود : « فردی که ده ها سال !! است در کاشان زندگی نمی کند ولی در مورد همه مسائل منطقه اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اظهارنظرهای کارشناسی می کند ! بنابراین باید مراقبت کرد تا این حواشی انرژی ما را به خود معطوف نکند، مطمئناً بی اعتنایی بهترین پاسخ به این حرف های پوچ است »
بنده وقتی یادداشت اخیر خود با عنوان « بی تدبیری و جنجال آفرینی فرماندار کاشان » را در پورتال خبری کاشان منتشر کردم مطمئن بودم این یادداشت به تریج قبای آقاي فرماندار گیر خواهد کرد و او حتما به اين يادداشت واکنش حرفه اي نشان خواهد داد اما هرگز از کسی در حد و قامت فرماندار انتظار نداشتم که با فرافکنی ، اين نقد را حرفی پوچ توصیف و نگارنده آن را برای دو دهه مهاجرت به تهران ؛ تضعيف کند!
آقای فرماندار آیا سکونت در 240 کیلومتری کاشان بیانگر ناآگاهی و بی خبری فرد محسوب می شود ؟! يا اينکه اعتقاد داريد در خارج از قلمرو شما کسی حق اظهار نظر درباره رخدادهای کاشان را ندارد حتی اگر او کاشانی باشد ؟! آقاي فرماندار در عصر ارتباطات و اطلاعات ؛ حد و مرزهاي جغرافیایی دیگر معنا ندارد ؛ در اين سالها با نفوذ فزاینده اینترنت و ماهواره ، امکان اشتراک تجارب و تبادل اطلاعات و پیام ها و اخبار ؛ در لحظه و آنی اتفاق می افتد و امروز هیچ قلمرو جغرافیایی نمی تواند انتقال و جریان آزاد اطلاعات را محدود کند. امروز گسترش فناوری اطلاعات موجب آگاهی توده های مردم در دورافتاده ترین نقاط جهان نسبت به وقایع نقطه ای دیگر از جهان شده است آن وقت جنابعالی فاصله 240 کیلومتری کاشان تا تهران را باعث بی خبری و مانع آگاهی و دانایی تلقی می کنید ؟!
آقای فرماندار کاشان ملک طلق شما نیست که بي هيچ منطقي ؛ عيار دانايي مردمانش را با سکونت يا هجرت آنان مي سنجيد ! گرچه نگارنده اين وجيزه از دو دهه پيش ساکن تهران است اما کاشان شهر زادگاه و آبا و اجدادي اوست. مجبورم بر خلاف ميلم پس از سالها براي اولين بار به منظور رفع برخي شبهات اينگونه خود را معرفي کنم : حسين قطني باف هستم پرورش یافته محله و مکتب سردار شهيد حسين صنعتکار محله ای که هنوز در کوچه پس کوچه های آن عطر و بوی شهدا استشمام و نوای اذان و نمای عشق و دلدادگی به اهل بیت (ع) در آن شنيده و دیده می شود. اينجانب در همان خانه اي رشد يافته ام که زادگاه پروفسور محسن نيازي بوده و در زير سقف مساجدي با خدا انس گرفته ام که سجده گاه حجت الاسلام والمسليمن حاج شيخ احمد اسلامي تبار و آيت الله مناقب محسوب مي شود. در راه مدرسه از کوچه هايي گذر مي کرده ام که استاد اکبر حلي و استاد حميدرضا فهيمي تبار نشان افتخار آن هستند. بنابراین تا زمانی که پشتوانه هویتم و اصالتم اين بزرگان باشند و مادامی که از آب و خاک و هوای این شهر نصیبی داشته باشم و نام کاشان در شناسنامه ام بدرخشد بر خلاف میل شما و حاميان تان ، وقایع این شهر برایم اهمیت خواهد داشت و براي آن خواهم گفت و خواهم نوشت. بايد بدانيد کسی را که دوبار در روزهاي اخير به تعبيري او را خارجی خطاب کرده اید ؛ 20 سال است خود و خانواده اش در عرصه خبر در سطح ملي فعالیت دارد و بارها براي مقاله ها و گزارش های اجتماعي و فرهنگي اش در پورتال خبری کاشان صاحب رتبه های برتر شده و حتي فرمانداران وقت اين شهرستان با لوح سپاس او را تحسين کرده اند ؛ ولي حالا براي يک يادداشتي که به مذاق شما خوش نيامده بايد او را خارجي خطاب کنيد و بگوييد فردي که دهها سال است در کاشان زندگي نمي کند و ... ؟! علیکم بالانصاف يا والي ! بنده به جز موضوعات فرهنگي - اجتماعي کجا و کي درباره موضوعات اقتصادي و سياسي و علمي و ورزشي شهرستان کاشان قلم فرسايي کرده ام که ادعا مي کنيد در مورد همه مسائل منطقه اظهارنظر کارشناسی مي کنم ؟! فقط يک مصداق بياوريد ...
آقاي فرماندار بنده نوعي به زعم شما ناآگاه و بي خبر از همه چيز و همه جا اما اگر فرماندار را فردي جامع الاطراف در موضوعات سياسي ، اقتصادي ، فرهنگي ، اجتماعي ، ورزشي ، انتظامي ، اطلاعاتي و امنيتي بدانيم بايد بپرسيم شما که خود دانش آموخته رشته فرش هستيد بر مبناي چه مدرک تحصيلي مرتبط و بر اساس چه سوابق تجربي و مديريتي و کارشناسي ؛ 2 سال و 4 ماه پيش فرماندار کاشان شديد ؟!
آقای فرماندار "علاقه " دومین عنصر لازم برای تحقق دموکراسی است. علاقه این انگیزه را در مردم به وجود می‌آورد تا به پیرامون خود بهتر و بیشتر توجه کنند و بدون محدودیت مکانی از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات به گردآوری اطلاعات بپردازند. تبادل اطلاعات و نقد و ارزیابی اخبار بين مردم و کنشگران اجتماعی در مسایل مختلف معمولاً نشانه حمایت آنان از مشروعیت نظام تلقی می‌شود . اما متاسفانه برخی تنگ نظری ها و خط کشی ها نظیر برداشتی که شما نسبت به اینجانب دارید باعث شده علاقه به وقایع کاشان در بین اکثر کاشانی های مقیم شهرهای دیگر فروکش کند و اين افت علاقه منجر به انفعال کاشاني هاي مهاجر نسبت به نقش آفرینی شان در کاشان شده است. بنابراين بايد نگاهتان را به کاشاني هاي مهاجر و غيرساکن در کاشان تغيير دهيد و از ظرفيت هاي آنان براي رشد و بالندگي شهرستان بهره بگيريد نه آنکه با کنايه آنان را از سر راه خود برداريد.
آقاي فرماندار عجیب است از شما که خواسته یا ناخواسته يک نقد مطبوعاتي را فضاسازی و مناقشه تعبیر و تشخیص خود را صحيح و درست می پنداريد ! خودتان هم مي دانيد در ماجراهای اخیر بر سر انتصاب آقای مقنی رئيس جديد آموزش و پرورش متاسفانه بي تدبيري کرديد و آغازگر و ادامه دهنده ماجرایی شدید که هيچ سودي براي شما نداشت اما شوربختانه هنوز نمي دانيد چطور باید از اين ماجرا عبور کنيد ! 1- غیبت شما در مراسم معرفی رئیس جدید آموزش و پرورش کاشان 2- غیبت شما در برنامه بازدید رئیس سازمان نوسازی مدارس از برخی طرح های آموزشی کاشان 3- مصاحبه جنجالی شما با خبرنگار یکی از روزنامه های قلیل الانتشار قم 4- نامه هاي همزمان و جنجالي شما به دو مدیر آموزشی کاشان که هر دو پسوند نصرآبادی دارند 5- ارسال رونوشت دو نامه جنجالي به اعضای شورای اداری شهرستان 6- دستور شما به رئیس جدید آموزش و پرورش کاشان برای ترک محل کار نمونه اي از اتفاقات علني اخير بر سر انتصاب آقاي مقني بود. لب حرف بنده اين بود آیا به جای این واکنش های ناشی از خشم و ناراحتي نمي شد مدبرانه و با طمأنینه ، اختلاف خود با این دو مدیر آموزشی يا مديرکل استان يا نماينده مردم را برطرف کنيد؟ ولي متاسفانه جنابعالي همچنان بر نظر خود اصرار داريد ! اگر بنده در نشست خبری اخیر شما بودم به خاطر اصراري که بر سر مواضع خود داريد حتما این سووال را می پرسیدم که چرا دستور شما به آقای مقنی رئیس آموزش و پرورش که از او خواسته بودید محل کار خود را ترک کند اجرا نشد و چرا تاکنون علت مخالفت خود با آقای مقنی را با هیچ خبرنگاری و در هیچ نوشته و سخنرانی بیان نکرده اید ؟
آقای فرماندار در رد نظريه اي که بيان کرديد ( پوچ بودن اخبار خبرنگار خارجي / بي اعتنايي به مطالب فعال فضاي مجازي خارجي ) در پايان اين يادداشت شما را به تامل در اين سئوال فرا مي خوانم : واقعه خجسته و ماندگار غدير و واقعه غم بار کربلا هر دو در خارج از مرزهاي ايران رخ داد ؛ خبر اين دو واقعه رخ داده در خارج از ايران چطور به ما ايراني ها رسيد و چرا اين دو واقعه پس از 1400 سال براي ما ايرانيها ارزش خبري دارد ؟!
|
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.jpg)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
