حسين قطني باف
مدتي است برخي موضوعات فرعي و حاشيه اي ، مايه دل مشغولي عده اي از اصولگرايان کاشان شده است و متأسفانه در اين بين ، برخي افراد منتسب به جريان اصولگرايي با « تکروي و ناشي گري » نظرياتي بدون تعمق و تفکر را در فضاي مجازي منتشر و دودستگي و اختلاف ميان اصولگرايان را به ديگران القاء مي کنند و به نوعي بهانه دست مخالفان تفکر اصولگرايي مي دهند.
گرچه گستردگي و تنوع سلايق از قابليت و ظرفيتهاي ارزشمند جريان و تفکر اصولگرايي است اما، اصولگرايي بين نقد عملکرد با تخريب و مچگيري و هجو افراد، تفاوت قائل است . اصولگرايي بر نقد درونگفتماني به مثابه راهبردي براي خلاقيت و پويايي اين گفتمان تأکيد ويژه دارد و معتقد است ، راه صحيح در نقد و آسيب شناسي ، شناسايي مي شود .
با اين حال محور و معيار در نقد و ارزيابي جريان اصولگرايي ، ديدگاهها و فلسفه سياسي امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري است و عيار نقد و شاخص عملکرد درست يا ناصحيح اصولگرايان ، ميزان انطباق آن با ديدگاهها و مواضع امام و رهبري است .
نگارنده يادداشت پيش رو ، در همين زمينه گفتگوهاي متعددي با برادران اصولگرا در کاشان داشته و سعي کرده است بدون تعصب و بي طرفانه ، وضعيت کنوني تشکيلاتي اصولگرايان کاشان را ارزشيابي و برداشت خود را در اين زمينه منتشر کند اما قبل از هر نکته اي بايد دانست :
* اصولگرايي چيست و اصولگرايان چه کساني هستند ؟ اصولگرايي به مثابه ايدئولوژي ، راهبرد ، گفتمان و پارادايم حاکم بر جامعه کنوني ايران تعريف مي شود . عمدتاً رهبر معظم انقلاب اسلامي ، هدايتگري و نظريهپردازي در خصوص گفتمان اصولگرايي را برعهده داشته است . به فرمايش رهبر معظم انقلاب : « اصولگرايي به حرف نيست ، اصولگرايي در مقابل نحلههاي سياسي رايج کشور هم نيست ، اين غلط است که ما کشور يا فعالان سياسي را به اصولگرايي يا اصلاحطلب تقسيم کنيم ؛ اصولگرايي متعلق به همه کساني است که به مباني انقلاب معتقد و پايبندند و آنها را دوست ميدارند. » مقام معظم رهبري ، اصولگرايي را گفتمان مسلط جامعه قلمداد ميکند و شاخصههاي آن را در موارد زير ميداند : «1- عدالتخواهي و عدالتگستري 2- فسادستيزي 3- اعتزاز به اسلام 4- سادهزيستي و مردمداري 5- تواضع و نغلطيدن در گرداب غرور 6- اجتناب از اسراف و ريخت و پاش 7- خردگرايي و تدبير و حکمت در تصميمگيري و عمل 8- مسئوليتپذيري و پاسخگويي 9- اهتمام به علم و پيشرفت علمي 10- سعه صدر و تحمل مخالف 11- اجتناب از هواهاي نفس 12- شايستهسالاري ، نظارت بر عملکرد زيرمجموعه و تلاش بيوقفه براي اين خدمات 13- انس با خدا و قرآن و استمداد دائمي از خدا »
با اين حال اصولگرايي با اصولگرايان تفاوت دارد ؛ اصولگرايي آرمان، گفتمان ، پارادايم و يک ايدئولوژي است ، اما اصولگرايان آن دسته از فعالان عرصه سياست و اجتماع هستند که دوست دارند و مايلاند که به اين نام شناخته شوند؛ در اين اثنا بعضي افراد يا گروهها و احزاب سياسي هم هستند که نسبتي با اصولگرايي ندارند اما مدعي اند که اصولگرا هستند ؛ درست مانند تفاوتي که ميان اسلام و مسلمانان است . اسلام دين و آيين جامع و کاملي است و مسلمانان نيز افتخار ميکنند که پيرو آخرين دين آسماني و پيامبر خاتم حضرت محمد(ص) هستند، اما ادعاي مسلماني برخي با اسلام فاصله زيادي دارد .
در تبيين ماهيت اصولگرايي اجمالاً بايد گفت : اصولگرايي به معناي محافظهکاري نيست ، همچنانکه اصولگرايي را نبايد با افراطيگري و تندروي ، اشتباه گرفت . اصولگرايي با تحجر به معناي خشکنظري ، خشک انديشي و چسبيدن به اصول کهنه و قديمي و همچنين با تعصب ، جمود فکري ، جزميت و محافظه کاري و تغييرناپذيري مخالف است . اصولگرايي با تبارگماري ، باندبازي ، جناحگرايي ، قبيلهگرايي و فاميلبازي هم ميانه اي ندارد و معيار عزل و نصبها و واگذاري مسئوليتها را شايستهسالاري بر اساس تخصص ، دانش ، تجربه ، کارداني ، مديريت ، اهليت و صلاحيت ميداند . اصولگرايي همچنين با يکهسالاري ، پدرسالاري ، شيخوخيت و استبدادرأي نسبتي ندارد و بر اين باور است که اداره امور با عقل و تدبير و خرد جمعي ميسر است و تمکين به رأي اکثريت را سرلوحه امور خود مي داند. ( علي دارابي ، ماهنامه زمانه ، شماره 55 )
* « تکليف نتيجه محور » و « تمکين به نتيجه » محور وحدت اصولگرایان يکي از شاخصه هاي اصولگرايي « تکليف گرايي » است و در تکليف گرايي تشخيص تکليف به عهده خود افراد است و امري شخصي است . بيشتر اصولگراها و تشکلهاي سياسي اصولگرا ، تکليف گرا هستند ، هر تکليف گرايي ، اصولگرا است اما هر اصولگرايي تکليف گرا نيست ؛ « تکليف گرايي » و « پرهيز از منفعت جويي هاي شخصي و گروهي و باندي » بهترين مسيري است که مي توان با آن به سعادت دنيا و آخرت رسيد . بنابر اين « تکليف گرايي » بايد محور وحدت اصولگرايان باشد اما نه بدين معنا که اصلاً به نتيجه نظر نداشته باشند . سادهانگاري در فهم « تکليف مداري » بدون توجه به نتايج و هدفگذاريها و موانع پيش رو ، به شکست و ناکامي آرمانها و برنامه ها ، منجر خواهد شد . يکي از راههاي پرهيز از اختلاف و تشتت در بين اصولگرايان چه در بعد کلان و چه در مسائل درون گروهي اين است که نسبت بين تکليف و نتيجه را بر اساس رهنمودهاي مقام معظم رهبري پيدا کنند . اصولگرايان کاشان هم در هر طيف و دسته و گروهي که هستند بايد به جاي گروه گرايي بررسي کنند که نتيجه مطلوب و مرضي الطرفين براي پيشبرد اهداف جمعي ، چگونه به دست مي آيد و براي رسيدن به آن نتيجه برنامه ريزي کنند .
البته ما هميشه نتايج را نميدانيم و وقتي نتيجه معلوم شد چيست , تکليف آن است که بدان تمکين کنيم ، نتايجي که ارزش عمل و تکليف ما تابع آن است نتيجه واقعي است ، اعم از اينکه آن نتيجه دلخواه ما باشد يا نه .
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ششم مرداد 1392 در ديدار دانشجويان در پاسخ به اين سئوال که رابطه « تکليفمداري » با « دنبال نتيجه بودن » چيست؟ گفتند : « بله امام فرمودند ما دنبال تکليف هستيم ، آيا اين معنايش اين است که امام دنبال نتيجه نبود ؟ چطور مي شود چنين چيزي را گفت ؟ امام بزرگوار که با آن شدت، با آن حدّت، در سنين کهولت، اين همه سختيها را دنبال کرد، براي اينکه نظام اسلامي را بر سر کار بياورد و موفق هم شد، مي شود گفت که ايشان دنبال نتيجه نبود؟ حتماً تکليفگرايي معنايش اين است که انسان در راه رسيدن به نتيجهي مطلوب، بر طبق تکليف عمل کند؛ برخلاف تکليف عمل نکند، ضدتکليف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛ والّا تلاشي که پيغمبران کردند، اولياي دين کردند، همه براي رسيدن به نتايج معيني بود؛ دنبال نتايج بودند. مگر مي شود گفت که ما دنبال نتيجه نيستيم؟ يعني نتيجه هر چه شد ، شد؟ نه. البته آن کسي که براي رسيدن به نتيجه، برطبق تکليف عمل مي کند، اگر يک وقتي هم به نتيجهي مطلوب خود نرسيد، احساس پشيماني نمي کند ؛ خاطرش جمع است که تکليفش را انجام داده. اگر انسان براي رسيدن به نتيجه، بر طبق تکليف عمل نکرد، وقتي نرسيد، احساس خسارت خواهد کرد؛ اما آن که نه ، تکليف خودش را انجام داده، مسئوليت خودش را انجام داده، کار شايسته و بايسته را انجام داده است و همان طور که قبلاً گفتيم، واقعيتها را ملاحظه کرده و ديده است و بر طبق اين واقعيتها برنامهريزي و کار کرده، آخرش هم به نتيجه نرسيد، خب احساس خسارت نمي کند ؛ او کار خودش را انجام داده. بنابراين، اين که تصور کنيم تکليفگرايي معنايش اين است که ما اصلاً به نتيجه نظر نداشته باشيم، نگاه درستي نيست. در دفاع مقدس و در همهي جنگهايي که در صدر اسلام، زمان پيغمبر يا بعضي از ائمه (عليهمالسّلام) بوده است، کساني که وارد ميدان جهاد مي شدند، براي تکليف هم حرکت مي کردند . جهاد فيسبيلالله يک تکليف بود. در دفاع مقدس هم همين جور بود؛ ورود در اين ميدان، با احساس تکليف بود؛ آن کساني که وارد مي شدند، اغلب احساس تکليف مي کردند ؛ اما آيا اين احساس تکليف، معنايش اين بود که به نتيجه نينديشند؟! راه رسيدن به نتيجه را محاسبه نکنند؟! اتاق جنگ نداشته باشند؟! برنامهريزي و تاکتيک و اتاق فرمان و لشکر و تشکيلات نظامي نداشته باشند؟! اينجور نيست. بنابراين تکليفگرايي هيچ منافاتي ندارد با دنبال نتيجه بودن و انسان نگاه کند ببيند اين نتيجه چگونه به دست ميآيد ، چگونه قابل تحقق است؛ براي رسيدن به آن نتيجه ، بر طبق راههاي مشروع و ميسّر ، برنامهريزي کند. »
* « تشکيلات گرايي » مبتني بر خرد جمعي و عقلانيت در اصولگرايان تشکيلات گرايي براي اصولگرايان منافاتي با تکليف گرايي ندارد و چه بسا سودمند و مفيد هم باشد به شرط اينکه تشکيلات منتسب به جبهه اصولگرايان ، منسجم و قوي و متکي به آراي آحاد اصولگرايان باشد و بتواند بدنه اجتماعي اصولگرايان را با خود همراه کند ، به گونه اي که اکثريت اصولگرايان تابع و فرمانبردار تصميم هاي آن تشکيلات باشند .
حميدرضا ترقي عضو شوراي مرکزي حزب مؤتلفه در اين زمينه مي گويد : « برخي جريانها در کشور ما تشکيلاتگرا هستند و تصميمات تشکيلاتي براي آنها تکليف آور است ، در حالي که جريان اصولگرايي تکليفگراست؛ نه تشکيلاتگرا ، به همين خاطر چون تشکلهاي سياسي اصولگرا تکليفگرا هستند، تشخيص تکليف به عهده خود افراد است و امري شخصي است » عضو شوراي مرکزي موتلفه مي گويد : « اصولگرايان کاري به تصميم حزبي و تشکيلاتي ندارند و طبق تکليف شخصي تصميم مي گيرند ، تکليف گرايي آنها را مجبور نميكند كه از تصميم تشكيلاتي تبعيت كنند ، به همين خاطر تلفيق بين تشكيلاتگرايي و تكليفگرايي در جريان اصولگرايي قدري مشكل است ، در حالي كه در جريان اصلاحطلب چون تكليف با وظيفه تشكيلاتي يكسان است ساماندهي و انسجام براي آنها سادهتر و سريعتر است » تشکيلات گرايي در ميان اصولگرايان کاشان از چند سال پيش مطرح است و نتايج خوب و مفيدي هم داشته است و توجه به اين رويکرد در 4 سال گذشته باعث شد اصولگرايان اين شهرستان در انتخابات شوراي اسلامي شهر و مجلس شوراي اسلامي موفق عمل کنند ، با اين حال تکميل فرآيند بهبود سازمان و تشکيلات اصولگرايان کاشان بر اساس مقتضيات روز ضروري است .
* شوراي اصولگرايان کاشان ، توانمنديها و کاستيها تشکل مرکزي اصولگرايان کاشان با تدبير حضرت آيت الله نمازي نماينده ولي فقيه در اين شهرستان ، در سال 1391 پاگرفت و ايشان در ابتدا 7 نفر را به عنوان اعضاي هيئت مؤسس برگزيدند و پس از آن 5 نفر ديگر را به اين 7 نفر افزودند . در اسفند سال 1393 با حضور نمايندگاني از 30 تشکل اصولگرايي ، 20 نفر براي عضويت در شوراي اصولگرايان کاشان « انتخاب » شدند و اعضاي اين شورا در مرحله سوم به 32 نفر رسيد . پس از انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي و بعد از آنکه نامزد شوراي اصولگرايان کاشان به خانه ملت راه يافت ، ضرورت عملکرد تشکيلاتي منسجم تر در اين شورا بيش از پيش احساس شد و براي همين در شهريور امسال با هدف انتخاب هيئت رئيسه جديد شورا ، ترکيب شوراي اصولگرايان کاشان به حدود 70 نفر رسيد که از اين تعداد 11 نفر بانوان هستند . ضمن اينکه در تغيير و تحولات اخير سه کميته به کميته هاي شوراي اصولگرايان کاشان افزوده شد . گرچه افزايش تعداد اعضاي شوراي اصولگرايان کاشان و افزايش کميته هاي اين شورا و افزوده شدن بانوان و نمايندگان توابع به شورا در ماههاي اخير گامي رو به جلو بوده است و سطح اين شورا را تا حدودي ارتقا داده ، اما صراحتاً بايد اذعان کرد که جمعيت اصولگرايان شهرستان 400 هزار نفري کاشان ، محدود به چند ده نفر نيست و نبايد جماعت اصولگرايان کاشان را در حد و اندازه مجمع اوليا و مربيان يک مدرسه تنزل داد .
اگر در سرشماري عمومي نفوس و مسکن ، گزينه اي براي شمارش اصولگرايان کاشان گنجانده شده بود ، مشخص مي شد که اصولگرايان کاشان چند صد نفراند . همان کساني که اغلب در نمازجمعه و راهپيمايي هاي بيست و دوم بهمن و روز قدس و سيزده آبان و ... اعتقاد قلبي خود را به مباني انقلاب اسلامي نشان مي دهند ، جملگي از اصولگرايان هستند اما بسياري از آنها به سبب اينکه عضو تشکلهاي کوچکتر اصولگرايي نيستند ، در جمعيت رسمي اصولگرايان کاشان جايي ندارند و در عين حال برخي از آنان خواهان همکاري جدي و افتخاري با شوراي اصولگرايان کاشان اند ، اما اين شورا تاکنون براي ارتباط مؤثر و مستمر با بدنه اجتماعي و جذب و همکاري قاطبه اصولگرايان اين شهرستان برنامه جامعي نداشته است .
بنابر اين شوراي اصولگرايان کاشان با هدف بهرهگيري از ظرفيتهاي موجود بايد وفاداران به اسلام ناب محمدي (ص) را بر چهار محور اسلام ، انقلاب اسلامي ، امام خميني (ره) و اصل ولايت مطلقه فقيه سازماندهي و سعي کند با تفاهم و هماهنگي بين افراد حقيقي و حقوقي اصولگرا و ايجاد همگرايي فعال و پرهيز از تفرقه و اختلاف بين نيروها بر كارآمدي سياسي ، فرهنگي اصولگرايان و تشکلهاي اصولگرايي بيفزايد .
به نظر مي رسد جريان اصولگرايي کاشان بايد با « عقلانيت و محاسبه وضع موجود » ، طرحي نو در اندازد و از محافظه کاري ، جزم انديشي و تغييرناپذيري ، عدول و مبادرت به جذب نيروهاي بيشتري از اصولگرايان کنند. رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين زمينه مي گويند : « عقلانيت و محاسبه که مي گوييم فورا به ذهن نيايد که عقلانيت و محاسبه به معناي محافظه کاري است ؛ عقل گرايي و تابع عقل بودن ، عاقل بودن و خرد را به کار انداختن با محافظه کاري فرق دارد . محافظه کار طرفدار وضع موجود است و از هر تحولي بيمناک است . هر گونه تغيير و تحولي را بر نمي تابد و از تحول و دگرگوني مي ترسد اما عقلانيت اينطور نيست »
* ضرورت تشکيل مجمع عمومي اصولگرايان کاشان براي توانمندتر کردن تشکيلات مرکزي اصولگرايان کاشان پيشنهاد مشخص اين است 12 نفر هيئت مؤسسي که از سوي امام جمعه محترم کاشان برگزيده شده اند و انصافاً افراد با تجربه و توانمند و با تقوايي در شوراي فعلي اصولگرايان به شمار مي روند به کمک اعضاي کنوني اين شورا براي تشکيل « مجمع عمومي اصولگرايان کاشان » اقدام کنند .
با اين توضيح که « مجمع عمومي اصولگرايان کاشان » عاليترين ركن و بالاترين مرجع تصميمگيري و سياستگذاري اصولگرايان اين شهرستان باشد و انتخاب اعضاي شوراي مرکزي اصولگرايان و تعيين خط مشي کلي و تصويب راهبردها و برنامه هاي کلان نيز به اين مجمع سپرده شود . برگزاري « مجمع عمومي اصولگرايان شهرستان کاشان » از طريق اعلام عمومي و انتشار آگهي در مطبوعات و پايگاههاي خبري محلي امکان پذير است . « هيئت مؤسس 12 نفر منتخب آيت الله نمازي » نيز مي تواند تقاضاهاي عضويت ( اصلي و افتخاري ) در مجمع عمومي اصولگرايان را بررسي کند با اين شرط که اعضاي اصلي داراي حق رأي در مجمع عمومي باشند . ضمن آنکه هيئت مؤسس منتخب آيت الله نمازي مي تواند پس از تشکيل جمعيت فراگير اصولگرايان به عنوان « هيئت نظارت و بازرسي » بر برنامه ها و روند امور اين مجمع نظارت کنند . شوراي مركزي اصولگرايان توسط مجمع عمومي براي مدت معيني انتخاب شوند و اين شورا مسئوليت هدايت و رهبري اصولگرايان و تشکلهاي اصولگرايي کاشان را بر عهده بگيرد و در مقابل مجمع عمومي مسئول باشد .
اگر شوراي فعلي اصولگرايان به ويژه اعضاي هيئت مؤسس ، چنين پيشنهادي را اجرا کنند به لحاظ تشکيلاتي ، جمعيت اصولگرايي شهرستان کاشان گستردهتر و دامنه آن وسيعتر خواهد شد ؛ نظام تصميمگيري اصولگرايان کاشان متکي به آراي آحاد اصولگرايان کاشان خواهد بود ؛ عملکرد اصولگرايان ، از قالب صرفاً انتخاباتي خارج خواهد شد و در قالب يک تشکيلات بزرگ ، تأثيرگذاري مستمري در تمام شئونات شهرستان کاشان خواهد داشت و به کادرسازي اصولگرايان در طول زمان کمک شايان توجهي خواهد کرد .
|