حرمت سادات متولي خبرنگار پورتال خبري كاشان،
براي شما مخاطبين وهمه جاماندگان از سفر عشق با اخبار وگزارش توصيفي از اين
اجتماع ميليوني از لحظه حرکت روايت مي کند ، صحنه ها غير قابل توصيف است پياده روي
اربعين حسيني بزرگترين اجتماع عظيم ميليوني وخودجوش مردمي است که زبان لفظ وکلام
در جامه خبر وگزارش از توصيف آن عاجز است.
اوج همدلي وهمزباني در پياده روي اربعين ساعت
11 صبح يکشنبه از مسجد سهله تاعمودياهمان تير256 را طي کرديم روز اول با وجود آن
همه پذيرايي موکب هاي اين چه عشقي است چه شوري است چه رازي است در اين پياده روي
اربعين است که همه مي خواهند خودرا به اين اقيانوس پر جوش وخروش به اين بحر بيکران
واين آب حيات برسانند.
حسين
با اين دل ها چه کرده است که همه از هر چه راحتي و آسايش است مي گذرند گرما و سرما
وسختي راه حتي خوابيدن در چادرهاي کنار جاده ها روي زمين خاک ها با لذت وشيريني به
جان مي خرند تا به کربلا برسند...
اينجا
خود کربلايي ديگر است، نميدانم از حال زايرين برايتان بگويم يا از پذيرايي و ميهمان
نوازي ودر يک کلام همدلي و همزباني برادران عراقي که هر چه دارند در طبق اخلاص مي
گذارند به زايران سيدالشهدا پيشکش مي کنند.
وقتي
دختر بچه هاي سه يا چهار ساله مشکي پوش را بين راه مي بيني که به يک دست ليوان
وبردستي ديگر ظرف آب تاعطش زاير حسين را بگيرند اشک امانم را مي برد قلبم ميسوزد
جگرم آتش مي گيرد که يک قطره از اين آب براي علي اصغر امام حسين عليه السلام کافي
بود تا روي دست بابا به تير سه شعبه سيراب نشود .
وقتي مي بيني همين دخترکان يا پسر بچه ها با
چشماني سرشار از خواهش وتمنا از تو مي خواهند که و يک دستمال کاغذي يا دانه اي رطب
از آنها بگيري با خود گفتم کاش اينها بودند وپاهاي آبله زده رقيه را مرهم مي
گذاشتند.
اينجا
در بين راه موکب هاي فراواني براي پذيرايي سرويس دهي به زايرين حسيني است ، علاوه
بر گذاشتن تلفن رايگان دادن آب چايي حتي گوش پاک کن خلال دندان و سيگار به زايران
مي دهند تنورهايي که نان پخت مي کند برادراني که خستگي برادران زاير را با ماساژ مي
گيرند پاهاي تاول زده را پماد مي زنند و براي ساک هايي نيز که پاره شده يا دسته هاي
آن کنده شده مي دوزند اينجا به فکر همه چيز هستند.
مهندسي
را ديدم که با اتومبيل گران قيمتش در بردن وسايل زايران کمک مي کرد اينجا ايثار
وفداکاري موج مي زند اينجا همه چيز رنگ حسيني دارد از پذيرايي وخدمات که بگذريم بيرق
ها سربندها پارچه سبز متبرک به اسامي ائمه حتي برخي پرچم کشورشان بر دوش حمايل
کردند.
تمثال
زيباي مقام معظم رهبري سردار سليماني مراجع عظام عراق نيز وتمثال شهدا زينت بخش
کوله پشتي ها است اما عباراتي هم که پشت کوله هايشان نوشته شده است چون شباب الخميني
طريق الي کربلا راه قدس از کربلاست لبيک يا حسين يا رقيه يا زينيب هر کدام پيام
وسخني دارد بيرق هاي منقش به يا حسين يا ابوالفضل العباس وزيباتر از همه کالسکه
کودکاني که با دستان پدران ومادرانشان با پيراهن هاي مشکي مکتوب به يا حسين با
پرچم داراي تمثال حضرت عباس حرکت داده مي شوند.
در
کنار اين همه شوروشعف و عشق نينوايي صوت هايي است که از مداحي هاي فارسي وعربي به
ويژه ميثم مطيعي حاج محمود کريمي نزار قطري حال وهوايي وصف ناپذيربه تو ميدهد.
اينجا
شايد به لهجه وزبان فارسي زبان وعرب زبان نتوانند صحبت کنند اما زبان مشترک همه
شاه کليدي به نام حسين است که بيشترين ارتباط را برقرار طفل 6 ماهه حسين برقرار مي
کند از اينها که بگذريم مبيت هايي (منازل شخصي براي استراحت وپذيرايي از زايرين)که
علاوه بر موکب ها چادرها وحسينيه ها در پذيرايي واسکان واستقرار مسافران کربلا
تدارک ديده شده است هم شرح شنيدني دارد.
داستان پذيرايي تمام وکمال ما در مبيت هاي نجف
درشهر کوفه که در منازل شخصي ابو علي وحاج عبدالله براي استقرارمان در مسير کربلا
نيز تکرارشد غروب يکشنبه که به عمود 256 رسيديم يکي از برادران عراقي ما را به مبيت
ابوحيدربرد تمام اعضاي خانواده با آغوش باز روي خوش وچهرگشاده جلوي در ايستاده
بودند تا با افتخاري شوق آفرين وغرورآميز از زايرين اربعين پذيرايي کنند .
يک خانه براي برادران ويک خانه هم براي خواهران
به محض ورود کيف هايمان را گرفتند حتي جوراب هاي زايرين را از پايشان در آوردند
حمام گرم رختخواب هاي نو واطعامي مفصل با سفره اي رنگارنگ از چند غذا حتي لباس هاي
زايرين را شستشو دادند.
شب اول
به پايان رسيد سحرگاهان بعد از نماز صبح وقرايت زيارت عاشورا صاحبخانه دوباره سفره
اي از کرم وميهمانوازي انداخت تا زايران با انرژي وتوانايي کامل عازم راه کربلا
شوند..
همسفر
زينب_گزارش نهم مسافران کشتي نجات درراه کربلا/
جاذبه اي عجيب به سوي چراغ هدايت پاهايي که خود
را وادي مقدس طوي ديدند نعلين برکندندتادر کشتي وسيع وپر سرعت نجات سوارشوند.
ساعت
8صبح روز دوشنبه نهم آذرماه مطابق 18 صفر المظفر از عمود 256 حرکت را آغاز کرديم
وتا عمود 610 جلو رفتيم هر چه جلو مي رويم ابيات عشق وايثار وفداکاري تفسير مي شود
لحظاتي شگفت زيبا وبي مثال از پياده روي اربعين پيش روي توست که تفسيرش بي
منتهاست. چگونه مي تواني عشق پيرمرد وپيرزني را که با کمر خميده عصا به دست طي طريق
مي کنند تفسيرکني. دسته دسته انبوه جواناني که با حضور خود شور حسيني را در زيباترين
قافيه عاشقي معنا مي کنند در هيچ واژه اي نمي گنجد.
گهواره علي اصغر عليه السلام در تمام مسير به
تو مي گفت که جانسوزترين حادثه عاشورا امروز بيدارگرترين صحنه بيداري وبصيرت براي
جستجوگران حقيقت است به راستي که اين طفل 6 ماهه اباعبدالله بالاترين حجت حسين بر
اسلام راستين است.
گروه هاي تعزيه خواني در برادران عراقي مراسم سينه
زني در موکب ها زمزمه هاي زير لب زايرين و صدها بلکه هزاران صحنه اي که قاب چشم تو
نمي تواند آن را فلاش بزند. ديدن صحنه هايي که روحت رامتحول وقلبت را منقلب مي کند
حسين اکسير احمري است که همه بديها را دروجودت مي سوزاند.
همسفر
زينب_گزارش دهم
پياده روي اربعين غوغايي بي مثال در اثبات عاشقي
حتي با پاي آبله زده ساعت 6 صبح سه شنبه دهم آذرماه مطابق با 19 صفر المظفر از
عمود 610 تا1174 را طي طريق کرديم در اين مسير همه قشر آدمي را مي ديدي ثروتمندي
که با تمام وجود پا دررکاب عشق گذاشته بود فقيري که همه دارايي اش قلب عاشقش بود
جواناني که صافي صافي شده بودند و جدا از هر گونه تعلقي بي رنگ و بي ميل به همه
تعلقات سختي و مشکلات راهي را برجان وتن مي خريد که فاطمه زهرا غبار از رخش مي
زدود.
صبوري
و تلاش حاج محمد غياث الدين پيرمرد 80 ساله از شاهرود را فراموش نمي کنم در تمام
مسير با آرامشي خاص بدون خستگي ادامه مسير مي داد. زنان ودختراني که با وجودگرماي
ظهر وسرماي عصرگاهي پابراسفالت جاده وماسه هاي جاده خاکي مي کوفتند وجلو مي رفتند
توگويي همه در راه بهشت گام بر مي دارندبهشتي که ميزبان آن عباس وحسين است.
مشايين يا کاروان پياده ها در اين راه به همدردي
عمه سادات زينب کبري سلام الله عليها با پاي برهنه نجوايي شورانگيز ومحزون پادر اين
راه گذاشته بودند. زايرين اربعين آمدند تا تسلي بخش دل ماتم زده مهدي فاطمه باشند
آن زمان که مي فرمايد فلاندبنک صباحا و مساولابکين لک بدل الدموع دماحسرتا عليک
برادران عراقي در طول مسير از هيچ کمکي دريغ نمي کردند حتي از ماساژ دادن زايران
هم غافل نبودند گروهي بر پاهاي آبله زده مرهم مي گذاشتند برخي دارو دراختيارت قرار
مي دادند وبعضي هم باتمام وجود واز صميم قلب سيني طعام بر سر به حالت نشسته در وسط
راه به تو اصرار مي کردند که طعامشان را تناول کني وخستگي از جسم برکني.
چه بگويم از مادري که شيرخواره اش را در سرماي
شديد وسوزناک بيابان به دندان مي کشيد وپيش مي رفت چه بگويم از پيرزني که عصا به
دست وقدم هايي لرزان نقش عشق بر صورت خاکي جاده مي زد. شوروحال جوانان که يا
ثارالله وابن الثاره از عشقت آواره برلب مي سرودند تورا متحير از اين همه زيبايي مي
کرد.
جواني
سر در گريبان وگريان چفيه بر سر کشيده کفش ها بر گردن آويزان پرچم به دست روايت حر
بن يزيد رياحي را معنا مي کرد وپيش مي رفت. تو در اين راه کتابي از زيباترين
عشقبازي و ايثار ومحبت به ولايت علوي ونبوي را با نور ومحبت فاطمي وشور حسيني بر
بند بند سلول هايت مي نوشتي. کجا مي توان اين همه عشق را يکجاديد شنيد فهميد ومعنا
کرد و اين همان معناي ما رايت الا جميلا است که زيبايي کربلا تا ابد زينت بخش هستي
خواهد بود.
همسفر
زينب(س)_گزارش يازدهم کربلا ما داريم مي آييم/
کربلا منتظر ماست بيا تا برويم ساعت 9 صبح
چهارشنبه 11 آذر ماه مطابق 20 صفر روز اربعين به تقويم ايران اينجا ديگر هر لحظه
بوي کربلا بر مشاممان نزديکتر مي شد عمود 1174 را بايد تا 1452 طي مي کرديم عشق
ومحبت و ولايت زايرين پياده هر چه جلوتر مي رفتند زاينده تر وچشمه جوشان ناب
احساسشان فزاينده تر حسين براين دلها آتشي افروخته از سوز وساز جامي ريخته از شور
وشعور حسين قيامت کرده است و دست هر زايري را از وجودش شهرش خانه اش گرفته و به اين
مسير نور به اين قطعه از بهشت مي کشاند تارستاخيز عظيم درونش را رقم زند عشق به حسين
را در رنگ وزبان ونژاد ومليت هاي مختلف ديدم وجه مشترک هم کليدي بود به نام لبيک يا
حسين در حال خودم بودم که تابلويي با چهار حرف تمام ناشدني وجودم را پر از سوز و
گداز واشک کرد کربلا حال تشنه عطش زده که به آب رسيده واز آن حيات گرفته قابل وصف
نيست.
اينجاکربلاست
باورم نمي شد عمودهايي که مرا با خود برد به خود آورد وبه زيباترين منزلگاه رساند
اولين سلام اولين کلام به نيابت از همه صلي الله عليک يا اباعبدالله آقا جان آمدم
با پاي پياده قدم به قدم مي پذيريم آيا ارباب جان گدايان کوي توايم مولا جان
عاشقان اکبر و اصغرت هستيم فداي نام رقيه ات هستيم ما دلباخته عباس وزينبت هستيم
چشم اميدمان به کرمت پسر فاطمه يا ابا عبدالله حالت رسيدن و ديدن وخواستن