|
|
|
مشروح
خبر |
|
|
یکشنبه 19 اسفند 1387 - 3 : 7 |
نویسنده : محمد ملک آبادی |
کد خبر : 1247 |
12414 بازدید |
|
|
سالگرد يحيي كاشاني روزنامه نگار
|
|
|
پورتال خبري كاشان : بيدار كننده ايرانيان منادي مسلمان هواخواه حريت موسس مشروطيت دبير و مدير جريده مجلس آقا شيخ يحيي كاشاني تولدش در دهم ذي الحجه الحرام 1293 در بلده كاشان بوده و بعد از تحصيلات فارسي و مقدمات عربي در نزد جد خود مرحوم ملامحمد حسين نطنزي تلمذ نمود مختصري از هيئت و حساب قديم را نيز در نزد والد خود آموحته در سال 1312 براي تكميل تحصيلات خود به اصفهان مسافرت نموده يك سال و نيم در خدمت مرحوم آقا ميرزا محمد هاشم چهارسوئي و آقا سيد محمد باقر درچه اي فقه و اصول خارج را استفاده نموده و بالاخره به نجف اشرف مهاجرت نموده و در حوزه درس آقاي خراساني و ساير علماء اعلام وارد شد و از آن بحار فياض استفاضه فرموده و به عزم وطن معاودت به كاشان و از آنجا در سال 1316 هجري به عزم سياحت و تكميل علوم عقليه وارد طهران شده در سال 1317 در مدرسه افتتاحيه به تعليم علوم عربي و فارسي به طرز جديد مشغول بود و در آنجا از احتلال و خرابي انجمن معارف اطلاعي حاصل نموده ، مدرسه را ترك و مقاله اي بعنوان مقاله مخصوص به اداره حبل المتين كلكته نوشته و در آن مقاله بعلاوه تقلبهاي انجمن معراف را آشكار كردن از امين السلطان هم بد نوشته بود از جهت استقراض و غيره وقتي كه روزنامه حبل المتين در طهران انتشار يافت ، اشخاصي كه مطلع شدند بر اين كه نويسنده آن مقاله بطور بيغرضي و اطلاع معلومات خود را روي كاغذ آورده است او را دعوت كردند به انجمن سري و اجزاء آن انجمن ، آقا ميرزا سيد حسن برادرمويدالاسلام و مرحوم آقا ميرزا محمدعليخان پسر موتمن لشكر و اعتضادالسلطان رئيس فوج خلج و مثمر الملك و جمعي ديگر بودند مسلك انجمن قلع و قمع امين السلطان و كشف خيالات انجمن معارف بود و اصلاحات معارف به اين جهت او را به مدرسه رشديه و انجمن سري جلب نمودند . در انجمن سري مشغول نوشتن مقالات و فرستادن به اداره حبل المتين بود مقاله اي چند در اعمال امين السلطان و رساله مفصلي در تاريخ پلتيكي امين السلطان نيز نوشته و اين مقالات در حبل المتين كلكته درج و نشر شده و تدريجا" به مدير روزنامه پرورش سرايت نمود . اين مقالات باعث شد كه امين السلطان عموم جرايد فارسي را كه در خارج طهران طبع مي شد غدغن و منع از ورودبه ايران كرد و هرچه اين انجمن سعي در آزادي جرايد كرد مفيد نيفتاد تا آن كه قرار دادند كه امتياز روزنامه گرفته در تهران شروع به كاركنند دستخط مظفرالدين شاه به توسط ميرزا نصرالله خان مشيرالدوله صادرو امين السلطان آن را ضبط و منع كرد ناچار مطالب خود را در كتابي كه براي اطفال رشديه بايد نوشت ، نوشتند و در زير هزارپرده بعضي بيانات مي كردند در بين طبع ، اعتماد السلطنه وزير مطبوعات كتاب را گرفته مانع از طبع آن شد و اين مطلب را به امين السلطان راپرت داد كه يك مجمعي بر ضد او در مدرسه رشديه تشكيل شده ، امين السلطان چند نفر را در خفيه برآنها گماشت كه راپورت اعمال آنها را به او بدهند . خفيه نويسها اطراف آنان را حلقه كرده و به محض آن كه يك كلمه در اثناءدرس به شاگردان حالي مي كردند فورا" راپورت آن را ميدادند . شب 19 جمادي الاخر 1319 آقا شيخ يحي را درخانه اش كه د رمحله هفت تن بود گرفتار نموده با صاحب خانه و چند نفر ديگر كه بعد از چند ساعت آنها را آزاد كردند و د رهمان شب اشخاص ذيل نيز گرفتار شدند : آقا سيد حسن حبل المتين ، ميرزامهدي خان وزيرهمايون ، قوام الدوله ، ناصرخاقان ، موقرالسلطنه ، مثمرالملك ، ميرزامحمد علي خان ، ميرزاسيدمحمد موتمن ، لشكرنوري .......... آقا شيخ يحيي را درآن شب در خانه عين الدوله كه در آن زمان حاكم طهران بود نگاه داشتند و كاغذهاي او را آورده وجستجو كردند و چيزي نيافتند . فرداي آن شب آقا شيخ يحيي و آقا ميرزاسيد حسن را بردند به قريه مبارك آباد كه ملك عين الدوله و در نزديكي طهران است . آقا ميرزا سيد حسن را درآنجا محبوس نموده متجاوز از دو سال او را به واسطه ملاحظه از برادرش مويد الاسلام كه مدير روزنامه حبل المتين بود در محوطه باغ مبارك آباد محبوس داشتند . خلاصه عكس آقا شيخ يحيي را برداشته و به امين السلطان دادند او هم به نظر شاه رسانيده كه اين شخص مي خواست شاه را بكشد و به قدري مسئله را اهميت داد كه پس از دوسال و نيم كه عين الدوله صدراعظم شده بود و امين السلطان مطرود و مغضوب بود ، باز مظفرالدين شاه راضي نمي شد كه شيخ يحيي آزاد باشد . در بيستم جمادي الاولي 1319 چهارنفر سوار كشيكخانه حاضر ، دستهاي آقا شيخ يحيي را بسته و اورا سوار كرده و به طرف اردبيل حركت كردند ، پس از هشت روز او را به اردبيل رسانيده و قبض رسيد گرفته مراجعت كردند . حاكم اردبيل شاهزاده امام قلي ميرزا و نايب الحكومه او شاهزاده محمد حسين ميرزاظهيرالسلطان بودند و فوق العاده در آسايش اين محبوس همراهي كردند چه آن زمان اهل علم را مراعات مي كردند و اعمال آقا شيخ يحيي هم شاهد برمظلوميت او بود . د راين اثنا آقا شيح يحيي مريض شد اين دونفراصيل مسلمان كمال مراعات و مواظبت را از او داشتند از هر حيث راحت و آسوده بود و براي استخلاص اوهم زحمت كشيدند ولي با لجاجت امين السلطان مفيد واقع نشد . از قراري كه فخرالاطباء برادرلقمان الممالك براي آقا شيخ يحيي نقب كرده بود و بعض شواهد هم صدق داشت ، امين السلطان تلگراف كرد كه اين شيخ را درچاه افكنند چاه هم تهيه شد ولي امام قلي ميرزا حكم را اجرا نكرد و بهانه نمود كه اردبيل جزء آذربايجان است بايد حكم از طرف وليعهد صادرشود نه از طهران علماء طهران و اردبيل و كاشان هرچه به امين الساطان درباب استخلاص شيخ گفتند و نوشتند مفيد نيفتاد تا امين السلطان از صدرات ايران معزول و عين الدوله به جايش منصوب گرديد . در اين بين جمعي از طلاب را مغبولا" به اردبيل فرستادند و در آنجا مغلول و پاهايشان در خليلي بود آقا شيح يحيي به واسطه آزادي مختصري كه داشت به آنها سركشي مي كرد و همه روزه از مال خود يا از رفقاي موقتي كه در آن مدت تحصيل كرده بود و اكثرا" آنها را از علماء بودند به آنها مخارج مي رسانيد ، بالاخره در15 رمضان تلگراف آزادي از طرف عين الدوله مخابره شد . در اين هنگام از قلعه خارج شده منزل نايب عبادالله مسكن گرفته در اين مدت رساله اي درحجيت قطع نوشته به جناب ميرزا علي اكبر مجتهد ارائه داده و شرح حالش را گفته آقاي مجتهد زياده متالم شدتاموقع حركت نهايت همراهي را از او نموده ، اعانه نقدي بعنوان خرج حركت برايش فرستاد . نهم شوال 1321 از راه آستارا به رشت آمده مرحوم امين الدوله مسبوق شد مبلغي وجه برايش فرستاد و عماد السلطان را فرمود كه به اتفاق خود شيخ را به طهران رساند و او را راحت سازد . باري پس از مراجعت از اردبيل حرارتش زيادگرديد و كار خود را منحصر به نوشتن مقالات سياسي داشته دوسال براي حبل المتين كلكته مقالات واخبارنوشته و فرستاد كه از نمره سال يازده شروع شده تا اواسط سال سيزده ممتد مي شود ، از ان جمله مقاله اصلاحات جديده و ملاحظه حال شرق و غرب و ملاحظات تجارتي راجع به راه آهن و غيره و غيره يك سال هم در مدرسه رشديه را اداره كرد بالاخره ميل به وطن اصلي نمود ه و يك سال تقريبا" در كاشان اقامت نمود و يك باب مدرسه به نام مدرسه علميه در آنجا داير نمود . در بدو مشروطيت به طهران آمده و دبيري جريده حبل المتين يوميه را برعهده گرفته و از شماره اول تا نمره 220 يا بيشتر نوشته آنگاه تحريرجريده مجلس را متقبل شده و از نمره هجده ار سال دوم تا نمره 154 كه تعطيل شد تحرير مي نمود . درموقع استبداد صغيربه قدر مقدور در سفارت عثماني و مجلس سري بعض خدمات نموده بعدازاعاده مشروطيت ، روزنامه مجلس را در غياب مدير اداره نمود پس از نايل شدن آقا ميرزا محمد صادق به وكالت مجلس ، آقا شيخ يحيي مديري روزنامه را به عهده خود گرفته تا كنون كه زمان طبع اين تاريخ است ب ا نهايت راستي و درستي و وطن دوستي و ملاحظه نزاكت رفتارنمود ه وليكن اين ايام از دماغ سوختگي و خجلت از اعمال جوانان جاهل بي اندازه كدرو تيره است واعجب من ذلك بي احترامي به اين شخص محترم و موسس مشروطيت است كه در اين اوقات واقع شد كه نگارنده را شرمساري مانع است كه دراين موقع درج سازد اميدوارم كه درموقع ذكرشود ولي همين قدر مي نويسم آقا شيخ يحيي مانند ساير موسسين مشروطيت صدمه ديد و اگر همراهي نايب السلطنه و بعض وزراء نبود شايد به كلي اجر خدماتش را برعكس مي ديد. تاريخ جرايد و مجلات ايران : روزنامه "ايران امروز" در طهران به مديري شيخ يحيي كاشاني تاسيس و در ربيع الاول 1332 قمري هفته اي سه بار منتشر شده است ... شيخ يحيي كاشاني از آزادي خواهان و نويسندگان معروف و مردي پاك سيرت و شريف بوده و قبل از مشروطيت ايران عضويت كميته سري كه بر عليه امين السلطان تشكيل يافته ، داشته است .... شيخ يحيي كاشاني بعد از اديب الممالك زماني سردبيري روزنامه مجلس را به عهده داشت و مدتي هم رياست هيئت تحريريه و مترجمي زبان عربي روزنانه ايران را داشت و به اين سمت باقي بود تا شب دو شنبه 19 اسفند 1308 شمسي كه در طهران فوت نمود . در تاريخ محرم 1333 ق روزنامه شهاب ثاقب به مديريت و سرپرستي آقاي احمد مدير نراقي و به سردبيري و قلم شيخي يحيي به طور هفتگي در هشت صفحه منتشر شد ( روزنامه اطلاعات 19 اسفند 1308 -9شوال 1348) فقدان اسفناك – آقاي آقا شيخ يحيي كاشاني ديشب دار فاني را وداع گفت .... مرحوم آقا شيخ يحيي يكي از فضلا و دانشمندان عصر خود بود كه خدمات برجسته اي از نقطه نظر نشر مطبوعات و رسالات و مقالات مهم علمي و ادبي به اين مملكت نموده است . اطلاعات تاريخي و جغرافيايي و معلومات ادبي آن مرحوم شايان توجه و دقت مخصوص بود زيرا كمتركسي يافت مي شود كه مانند مرحوم كاشاني اطلاعات جامع و كاملي را بدون مراجعه به كتب هميشه در صندوقچه سينه ضبط و ذخيره داشته و بدون اندك تامل به رشته تحرير در آورد . روزنامه اطلاعات (22 اسفند 1308) – مقاله ميرزا ابوطالب خان شيرواني ( مدير روزنامه ميهن ) " فقدان نوبسنده بزرگ ... مرحوم شيخ يحيي كاشان يكي از اساتيد اهل قلم و يكي از نويسندگان مبرزانقلاب ايران به شمار مي رفت . بعلاوه قريحه بي نظير و ايمان كامل او به اصول حكومت ملي و آزادي طلبي صفت ممتازه او محسوب و وارستگي و عدم اعتناء آن بزرگوار به ماديات و همت عالي و در عين حال حسن معاشرت و خضوع او ضرب المثل و مي توان او را مجموعه جميع ملكات فاضله ناميد . مرحوم شيخ يحيي در سلامت و بلاغت نگارش نظيرنداشت ، صفت ممدوحه او در فن دبري بي اعتنايي به شهرت طلبي و خودنمايي بود. سفرنامه سديد السلطنه (دوشنبه 19 اسفند 1308) " واقعه اسفناك شيخ يحيي كاشاني كه از بهترين نوبسندگان بودند و در سال هزارو دويست و نود و يك ، يعني سال ولادت نگارنده به وجود آمده و از بدو مشروطيت و ايجاد روزنامه مجلس مديرآن روزنامه بود و از بدو ايجاد روزنامه ايران در چهارده سال قبل از اعضاي آن روزنامه بوده اند ، شب گذشته وفات كردند . دكتر انورخامه اي فرزند اوست .
|
|
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی پورتال خبری کاشان اینجا کلیک کنید.
|
امانت داری و اخلاق مداری استفاده از این خبر فقط با ذکر منبع "پورتال خبری كاشان" مجاز است. |
|
|
|
|
|
|
|